P2
P2
سوهو: ولی هنوز کمی از عطلاعاتش رو به دست نیاوردیم
یونگی. شغلش چیه؟
سوهو. دکتر بیهوشی قربان، ولی به غیر از آموزش بیهوش کردن ادما آموزش های دیگه ای هم دیده
یونگی. مثلا چه آموزش هایی؟
سوهو. آموزش بخیه زدن، پانسمان کردن، آمپول یا سرم*درست نوشتم؟* زدن و چیز های دیگه
یونگی. خوبه کار شماهم عالی بود مشخصات و آدرس خونه و محل کارش رو بده و اونوقت میتونین برین مرخصی
سوهو. چشم و ممنون
یونگی. خیلی خب برو
سوهو. با اجازه*سر خم کرد و رفت*
ویو یونگی
بعد از اینکه سوهو گفت یونجی*بابای هوسوک* ی پسر داره خوشحال شدم و به سوهو گفتم کارشون عالی بود و بعد دادن مشخصات و آدرس خونش و بیمارستانی که توش کار میکنه میتونن برن مرخصی چون تقریبا 3 ساله که در تلاش برای پیدا کردن جیا*مامان هوسوک*یا بچه ای از یونجی هستن تقریبا 15 مین از رفتن سوهو گذشته بود که در اتاق به صدا در اومد
یونگی. بیا داخل
سوهو. قربان اینم مشخصاتی که میخواستین
یونگی. خوبه میتونین برین
سوهو. چشم فقط قربان کی برگردیم؟
یونگی. نگران نباش هروقت نیاز بود بهتون زنگ میزنم
سوهو. چشم خدانگهدار
یونگی. خدافظ
سوهو مدارکی که خواسته بودم رو برام اورد و رفت تصمیم گرفتم بعد خوندن مشخصاتش برم بدزدمش بیارمش اینجا تا شاید از جیا خبری داشته باشه بودنه اینکه حتی نیم کگاهی به پروندش بندازم گذاشتمش اونطرف و به کارم ادامه دادم
بعد از ظهر ویو جیهوپ
از صبح که اومدم دارم ی سر کار میکنم انقد غذا نخودم که ضعف کردم پس از اونجایی که کارم تقریبا تموم شده بود به جیوون*دوست هوپی* گفتم بریم غذا بخوریم
هوپی. جیوون بیا بریم رستوران بیمارستان ی چیزی بخوریم من کارم تموم شده و الان گشنمه
جیوون. ببخشید هیونگ ولی من کار دارم باید برم اتاق عمل کنار دکتر وسایل لازم رو بدم دستش
هوپی. عه؟ خب پس چرا وایسادی داری با من حرف میزنی برو الان مریض میمیره
جیوون. هیونگ*خنده*
هوپی.*خنده*خب جدی دیگه برو الان باید لباس بپوشی دستاتم بشوری دیر میشه
جیوون باش خدافظ مواظب خودت هم باش هیونگ
هوپی. چشم خدافظ
سلام اینم پارت بعد چند دقیقه دیگه پارت بعد رو هم مینویسم براتون
سوهو: ولی هنوز کمی از عطلاعاتش رو به دست نیاوردیم
یونگی. شغلش چیه؟
سوهو. دکتر بیهوشی قربان، ولی به غیر از آموزش بیهوش کردن ادما آموزش های دیگه ای هم دیده
یونگی. مثلا چه آموزش هایی؟
سوهو. آموزش بخیه زدن، پانسمان کردن، آمپول یا سرم*درست نوشتم؟* زدن و چیز های دیگه
یونگی. خوبه کار شماهم عالی بود مشخصات و آدرس خونه و محل کارش رو بده و اونوقت میتونین برین مرخصی
سوهو. چشم و ممنون
یونگی. خیلی خب برو
سوهو. با اجازه*سر خم کرد و رفت*
ویو یونگی
بعد از اینکه سوهو گفت یونجی*بابای هوسوک* ی پسر داره خوشحال شدم و به سوهو گفتم کارشون عالی بود و بعد دادن مشخصات و آدرس خونش و بیمارستانی که توش کار میکنه میتونن برن مرخصی چون تقریبا 3 ساله که در تلاش برای پیدا کردن جیا*مامان هوسوک*یا بچه ای از یونجی هستن تقریبا 15 مین از رفتن سوهو گذشته بود که در اتاق به صدا در اومد
یونگی. بیا داخل
سوهو. قربان اینم مشخصاتی که میخواستین
یونگی. خوبه میتونین برین
سوهو. چشم فقط قربان کی برگردیم؟
یونگی. نگران نباش هروقت نیاز بود بهتون زنگ میزنم
سوهو. چشم خدانگهدار
یونگی. خدافظ
سوهو مدارکی که خواسته بودم رو برام اورد و رفت تصمیم گرفتم بعد خوندن مشخصاتش برم بدزدمش بیارمش اینجا تا شاید از جیا خبری داشته باشه بودنه اینکه حتی نیم کگاهی به پروندش بندازم گذاشتمش اونطرف و به کارم ادامه دادم
بعد از ظهر ویو جیهوپ
از صبح که اومدم دارم ی سر کار میکنم انقد غذا نخودم که ضعف کردم پس از اونجایی که کارم تقریبا تموم شده بود به جیوون*دوست هوپی* گفتم بریم غذا بخوریم
هوپی. جیوون بیا بریم رستوران بیمارستان ی چیزی بخوریم من کارم تموم شده و الان گشنمه
جیوون. ببخشید هیونگ ولی من کار دارم باید برم اتاق عمل کنار دکتر وسایل لازم رو بدم دستش
هوپی. عه؟ خب پس چرا وایسادی داری با من حرف میزنی برو الان مریض میمیره
جیوون. هیونگ*خنده*
هوپی.*خنده*خب جدی دیگه برو الان باید لباس بپوشی دستاتم بشوری دیر میشه
جیوون باش خدافظ مواظب خودت هم باش هیونگ
هوپی. چشم خدافظ
سلام اینم پارت بعد چند دقیقه دیگه پارت بعد رو هم مینویسم براتون
۴.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.