رمان عشق ممنوعه پارت ۱۵
ماشینه متینو جلوی در دیدیم
ارس. یا امام حسین
دیا. چیه
ارس ماشینه متینه
دیا. ا پس یا خدا
ارس. دیا بیا بریم بدو
ارسلان دستمو گرفت و رفتیم
متینم دنبالمون کرد
ارسلان این عوضی از کجا اومد
انقد دوییدیم تا به یه کافه رسیدیم
خیلی ریلکس وارد کافه شدیم
ارسلان دوتا نوشیدنی سفارش داد
ارس. دیا بعد اینکه خوردی بریم مزون من لباس بپوشیم و بریم بیرون
دیا. باش
ارس. بعد فرار کنیم
دیا. خو بریم کجا
ارس. خارج از کشور
دیا. چیییی (با تعجب)
ارس. خیلی سادس
دیا. منظورم اینکه چطوری
ارس. کاری نداره تو از مامان بابات اجازه بگیر بعد بیلیط میگریم و میریم
دیا. اوکی
شب رفتیم خونه ی ما داشتیم شام میخوردیم که
داداشمو رفیقشو آجیمو شوهرش و بچش اومدن
ارسلان با تعجب کرد گف ببخشید مزاحمم من برم
دیا. نه بشین
مامان بابام.کجا میخوای بری بشین
ارس.ببخشید
منو
ارسلان موضوع رو گفتیم و........
بریدتوخماری
تاپارت بعد
ارس. یا امام حسین
دیا. چیه
ارس ماشینه متینه
دیا. ا پس یا خدا
ارس. دیا بیا بریم بدو
ارسلان دستمو گرفت و رفتیم
متینم دنبالمون کرد
ارسلان این عوضی از کجا اومد
انقد دوییدیم تا به یه کافه رسیدیم
خیلی ریلکس وارد کافه شدیم
ارسلان دوتا نوشیدنی سفارش داد
ارس. دیا بعد اینکه خوردی بریم مزون من لباس بپوشیم و بریم بیرون
دیا. باش
ارس. بعد فرار کنیم
دیا. خو بریم کجا
ارس. خارج از کشور
دیا. چیییی (با تعجب)
ارس. خیلی سادس
دیا. منظورم اینکه چطوری
ارس. کاری نداره تو از مامان بابات اجازه بگیر بعد بیلیط میگریم و میریم
دیا. اوکی
شب رفتیم خونه ی ما داشتیم شام میخوردیم که
داداشمو رفیقشو آجیمو شوهرش و بچش اومدن
ارسلان با تعجب کرد گف ببخشید مزاحمم من برم
دیا. نه بشین
مامان بابام.کجا میخوای بری بشین
ارس.ببخشید
منو
ارسلان موضوع رو گفتیم و........
بریدتوخماری
تاپارت بعد
۱۲.۴k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.