Part 15
ویو ریوجین:
راستش ا.ت راست میگفت، اونقدرا هم از اون بوسه بدم نیومد. فکر نمیکنم فلیکس باهام همنظر نباشه.
ولی راستش بیشتر از اینکه درگیر این باشم که منم خوشم اومد یا نه به فکر ا.ت و جونگ کوک ام، فکر کنم یکم زیاده روی کردم.
^^چرا نمیان؟
@شاید نمیدونن چند دقیقه شده
&جونگ کوک آلارم گذاشت، ۲۰ دقیقه
*فکر کنم یکم زیاده روی کردم...
$جالبه، اونقدر لذت بردی بعد انتقام هم میگیری؟ دختره هرزه فکر کردی چه خری هستی؟
لبخند حرصی ای زدم و جواب دادم:
*شات آپ بچ
هه این دهنش رو باز کرد تا چیزی بگه ولی کسی مانعش شد.
+هرکار دلش بخواد میکنه، الانم که ما اینجاییم
ا.ت با خونسردی تمام بالای سرمون وایساده بود، به اضافه اینکه جونگ کوک هم پشتش بود.
_حالا چند دقیقه شده؟ میتونیم بیایم دیگه؟
@اره اره حتما بشینین بشینین
&بیشتر از نیم ساعته که توی جنگلین
وقتی هردو نشستن دوباره بطری رو چرخوندیم و به بازی ادامه دادیم، ایندفعه به فلیکس و هه این افتاد. فلیکس خیلی سریع و بدون اتلاف وقت لب زد:
&جرئت یا حقیقت؟
$حقیقت
&با کسی بجز من رابطه داری؟ ثابتش کن!
$هی اوپا به من اعتماد نداری؟ معلومه که با کسی رابطه ندارم
^^گفت ثابتش کنی...
هه این هم با حالت لوسی شروع به سخنرانی کرد.
$چجوری؟ ددی میخوای همینجا بکشی پایین برات بخورم؟ بعدشم این حقیقته نه جرئت
فلیکس نفس کلافه ای کشید و زیر لب زمزمه کرد:
&ادامه بدیم...
اینبار من بطری رو چرخوندم که به جکسون و هه این افتاد.
@جرئت یا حقیقت؟
$حقیقت
@خب....
با فکری که به سرم زد پوزخندی روی لبام شکل گرفت. بلافاصله لبام رو دم گوش جکسون قرار دادم و گفتم:
*میخوای به فلیکس کمک کنی؟
@قطعا
*ازش بپرس آخرین باری که با یکی بجز فلیکس سک*س کرده کی بوده
@پشمام، اوکی.... خب هی هه این
$هوم، بگو
@آخرین باری که با یکی بجز فلیکس رابطه داشتی کی بوده؟
$معلومه که با کسی بجز فلیکس تاحالا رابطه نداشتم!
&ولی وقتی اولین بار باهات رابطه داشتم باکره نبودی
بلافاصله پوزخندی زدم و عکس هایی که گرفته بودم رو برای فلیکس فرستادم، دقیقا هم همون موقع گوشی اش صدا داد برای همین بازش کرد.
_کیه؟
&شماره ری......
_ریوجین؟
بدون هیچ حرفی با چهره ای آشفته بهم خیره شد.
*چیه؟ برای اینکه ازش حرف بکشی بهشون لازم داری
ادامه دارد...
راستش ا.ت راست میگفت، اونقدرا هم از اون بوسه بدم نیومد. فکر نمیکنم فلیکس باهام همنظر نباشه.
ولی راستش بیشتر از اینکه درگیر این باشم که منم خوشم اومد یا نه به فکر ا.ت و جونگ کوک ام، فکر کنم یکم زیاده روی کردم.
^^چرا نمیان؟
@شاید نمیدونن چند دقیقه شده
&جونگ کوک آلارم گذاشت، ۲۰ دقیقه
*فکر کنم یکم زیاده روی کردم...
$جالبه، اونقدر لذت بردی بعد انتقام هم میگیری؟ دختره هرزه فکر کردی چه خری هستی؟
لبخند حرصی ای زدم و جواب دادم:
*شات آپ بچ
هه این دهنش رو باز کرد تا چیزی بگه ولی کسی مانعش شد.
+هرکار دلش بخواد میکنه، الانم که ما اینجاییم
ا.ت با خونسردی تمام بالای سرمون وایساده بود، به اضافه اینکه جونگ کوک هم پشتش بود.
_حالا چند دقیقه شده؟ میتونیم بیایم دیگه؟
@اره اره حتما بشینین بشینین
&بیشتر از نیم ساعته که توی جنگلین
وقتی هردو نشستن دوباره بطری رو چرخوندیم و به بازی ادامه دادیم، ایندفعه به فلیکس و هه این افتاد. فلیکس خیلی سریع و بدون اتلاف وقت لب زد:
&جرئت یا حقیقت؟
$حقیقت
&با کسی بجز من رابطه داری؟ ثابتش کن!
$هی اوپا به من اعتماد نداری؟ معلومه که با کسی رابطه ندارم
^^گفت ثابتش کنی...
هه این هم با حالت لوسی شروع به سخنرانی کرد.
$چجوری؟ ددی میخوای همینجا بکشی پایین برات بخورم؟ بعدشم این حقیقته نه جرئت
فلیکس نفس کلافه ای کشید و زیر لب زمزمه کرد:
&ادامه بدیم...
اینبار من بطری رو چرخوندم که به جکسون و هه این افتاد.
@جرئت یا حقیقت؟
$حقیقت
@خب....
با فکری که به سرم زد پوزخندی روی لبام شکل گرفت. بلافاصله لبام رو دم گوش جکسون قرار دادم و گفتم:
*میخوای به فلیکس کمک کنی؟
@قطعا
*ازش بپرس آخرین باری که با یکی بجز فلیکس سک*س کرده کی بوده
@پشمام، اوکی.... خب هی هه این
$هوم، بگو
@آخرین باری که با یکی بجز فلیکس رابطه داشتی کی بوده؟
$معلومه که با کسی بجز فلیکس تاحالا رابطه نداشتم!
&ولی وقتی اولین بار باهات رابطه داشتم باکره نبودی
بلافاصله پوزخندی زدم و عکس هایی که گرفته بودم رو برای فلیکس فرستادم، دقیقا هم همون موقع گوشی اش صدا داد برای همین بازش کرد.
_کیه؟
&شماره ری......
_ریوجین؟
بدون هیچ حرفی با چهره ای آشفته بهم خیره شد.
*چیه؟ برای اینکه ازش حرف بکشی بهشون لازم داری
ادامه دارد...
۳.۹k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.