خواهربرادری(session 2)part4
خواهربرادری(session 2)part4
پرش زمانی اتاق مهمونی
جیمین:بابابزرگ چرا زودتر نیومدین
هایون:هوممم؟
بابابزرگ:خب کار داشتم پسرم قرار بود با جی هوپ بیام که اونم گفت ممکن نیست بیاد
هایون:عی یعنی قرار بود اونم بیاد هه؟
بابابزرگ:دخترم اون داداشته نباید اینجور صحبت کنی
کوک:تا همین دیروز واسه داداشیش میمردا ولی الان عی عی میکنه....احمق
هایون:احمق خودتی سانسوررررذ سانسورررررر
جیمین:هایوناااااااا
هایون:بلهههههههه؟
هایون:اصن...............(این صدا چه آشناس یه مرد و یه زن...وات د هل این صداااا نهههههه)
ادمین ویو
جی هوپ قرار بود یه کم دیر بیاد سر یه مسئله ای که حل شد پس درست سر موقع رسید البته از آخرین باری که رفت کره خیلی چیزا تغییر کرده الان جی هوپ دیگه تنها نیست درسته جی هوپ الان زن داره که زنش هم الان بارداره تنها کسی ک خبر داشت پدر بزرگ بود و جیمین
هایون ویو
ابن صدا اوپاعع صدایی که فقط از پشت تلفن میشنیدمش این مدت ولی اون صدای زن چی..ن امکان نداره با باز شدن در همه از فکر و خیال خودشون دراومدن همه در تعجب بودن کی میدونست جی هوپ قراره بیاد
جی هوپ:سلام به همگی
الینا:سلام
جیمین:هیونگ!!!!
کوک:هیونگگگگگگ🥹🥹
بابابزرگ:خوش اومدی پسرم!
هایون:قیافه ای همچو(خر)😳(قیافش اینه)
جیمین:دلمون واست تنگ شده بود
جی هوپ:هی هی منم همینطور
کوک:معرفی نمیکنی؟(اشاره بع الینا)
جی هوپ:عا ایشون الیناعع همسرم
هایون:وات د فاک(پوکر فیس)
جی هوپ:عا هایونا...بیا اینجا اجی کوچولو دلم واست تنگ..............
حرف جی هوپ با رفتن هایون از اتاق قطع شد همه در تعجب بودند مخصوصا خوده جی هوپ هیچ وقت فکر نمیکرد هایون همچین رفتاری نشون بده
هایون ویو..............
ادامه پارت بعد
پرش زمانی اتاق مهمونی
جیمین:بابابزرگ چرا زودتر نیومدین
هایون:هوممم؟
بابابزرگ:خب کار داشتم پسرم قرار بود با جی هوپ بیام که اونم گفت ممکن نیست بیاد
هایون:عی یعنی قرار بود اونم بیاد هه؟
بابابزرگ:دخترم اون داداشته نباید اینجور صحبت کنی
کوک:تا همین دیروز واسه داداشیش میمردا ولی الان عی عی میکنه....احمق
هایون:احمق خودتی سانسوررررذ سانسورررررر
جیمین:هایوناااااااا
هایون:بلهههههههه؟
هایون:اصن...............(این صدا چه آشناس یه مرد و یه زن...وات د هل این صداااا نهههههه)
ادمین ویو
جی هوپ قرار بود یه کم دیر بیاد سر یه مسئله ای که حل شد پس درست سر موقع رسید البته از آخرین باری که رفت کره خیلی چیزا تغییر کرده الان جی هوپ دیگه تنها نیست درسته جی هوپ الان زن داره که زنش هم الان بارداره تنها کسی ک خبر داشت پدر بزرگ بود و جیمین
هایون ویو
ابن صدا اوپاعع صدایی که فقط از پشت تلفن میشنیدمش این مدت ولی اون صدای زن چی..ن امکان نداره با باز شدن در همه از فکر و خیال خودشون دراومدن همه در تعجب بودن کی میدونست جی هوپ قراره بیاد
جی هوپ:سلام به همگی
الینا:سلام
جیمین:هیونگ!!!!
کوک:هیونگگگگگگ🥹🥹
بابابزرگ:خوش اومدی پسرم!
هایون:قیافه ای همچو(خر)😳(قیافش اینه)
جیمین:دلمون واست تنگ شده بود
جی هوپ:هی هی منم همینطور
کوک:معرفی نمیکنی؟(اشاره بع الینا)
جی هوپ:عا ایشون الیناعع همسرم
هایون:وات د فاک(پوکر فیس)
جی هوپ:عا هایونا...بیا اینجا اجی کوچولو دلم واست تنگ..............
حرف جی هوپ با رفتن هایون از اتاق قطع شد همه در تعجب بودند مخصوصا خوده جی هوپ هیچ وقت فکر نمیکرد هایون همچین رفتاری نشون بده
هایون ویو..............
ادامه پارت بعد
۱۱.۱k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.