حسودی کردم ؟..آره..اونقدر که دلم میخواست اون مردک رو خفه
حسودی کردم ؟..آره..اونقدر که دلم میخواست اون مردک رو خفه کنم
.
دوباره صورتت رو برگردوندی و به چهره ی عصبانیش که مستقیم متمرکز جاده ی پیش روش شده بود، نگاه کردی ..دیدت رو کمی پایین تر آوردی ، دست های سفید ، مردونه و کشیده اش جوری فرمون و دنده رو حصار کرده بودن که حتی رگ های بنفش و آبی رنگش به وضوح بیرون زده بود و حتی اگر سعی میکردی نگاهت رو ازشون بگیری ولی بازم کاملا توی دید بود..
دلیل این همه خشمش رو نمیدونستی..چندین بار کار های امروزت رو مرور کرده بودی و هر چی فکر میکردی به اون نقطه از چیزی که ممکن بود سونگمین رو عصبانی کنه..نرسیدی
برای ضبط ام وی جدیدش..به صحنه ی فیلم برداری رفتی..
ام وی Walkin On Water یکی از ام وی هایی بود که میدونستی قراره مثل بقیه موزیک های استری کیدز کلی بترکونه و تو هم از روی عادت همیشگی ، برای حمایت از اعضا و مخصوصاً سونگمین ، به مکان فیلم برداری رفتی و همه چیز خیلی خوب میگذشت..
اعضا کنار هم خوشحال بودن.. سونگمین هم میخندید و مشکلی نداشت..
ولی..حدودا نزدیک به آخر های شب...حس کردی رفتارش یکم عوض شده...اولش فکر کردی شاید بخاطر ضبط یک سری سکانس ها استرسی شده و میدونستی که اون معمولا موقع استرسش جدی میشه..اما انگار موضوع این نبود..
اون فقط به تو اخم میکررد و کنار اعضا لبخند داشت..این موضوع واقعاً گیجت کرد و تا همین الان هم که کنارش توی ماشین نشسته بودی ، گیج میزدی و نمیدونستی چطور میتونی سر صحبت رو باهاش باز کنی
با یک اهم اهم کوتاه و کوچیک سعی کردی توجهش رو به خودت جلب کنی اما اصلا انگار فایده ای نداشت ، مثل یک ربات عصبانی و خشمگین که هر لحظه ممکن بود همه چیز رو خراب کنه..فقط با اخم ظریف بین ابروهاش و خط های روی پیشونیش ، به جاده ی مقابلش خیره بود..
این وضعیت داشت اذیتت میکرد پس تمام جرعتت رو جمع کردی و به صدای آرومی لب زدی :
+ سونگمین..چیشده ؟
جوابی نداد..
+ سونگمین؟
_هوم ؟
+ چیزی شده ؟
بدون اینکه حتی برای لحظه ای نگاهش رو بهت بده ، لب زد :
_چطور ؟
+ عجیب رفتار میکنی
_و؟
نفس عمیقت رو بیرون فرستادی و دستت رو روی موهات کشیدی
+ سونگمین من جدیم
_ و فکر کردی من شوخی دارم ؟
از لحن سردش واقعاً تعجب میکردی ، اون خیلی کم پیش میومد اینطور رفتار کنه..
+ سونگمین..دست از بازی کردن بردار ، بهم بگو دقیقا چه مرگته
پوزخند عصبی زد و مشتش رو روی فرمون محکم تر کرد
_ اون پسر لعنتی که باهاش قهقه میزدی انگار خیلی به دلت نشسته بود
متعجب شدی
+ چی ؟
.
دوباره صورتت رو برگردوندی و به چهره ی عصبانیش که مستقیم متمرکز جاده ی پیش روش شده بود، نگاه کردی ..دیدت رو کمی پایین تر آوردی ، دست های سفید ، مردونه و کشیده اش جوری فرمون و دنده رو حصار کرده بودن که حتی رگ های بنفش و آبی رنگش به وضوح بیرون زده بود و حتی اگر سعی میکردی نگاهت رو ازشون بگیری ولی بازم کاملا توی دید بود..
دلیل این همه خشمش رو نمیدونستی..چندین بار کار های امروزت رو مرور کرده بودی و هر چی فکر میکردی به اون نقطه از چیزی که ممکن بود سونگمین رو عصبانی کنه..نرسیدی
برای ضبط ام وی جدیدش..به صحنه ی فیلم برداری رفتی..
ام وی Walkin On Water یکی از ام وی هایی بود که میدونستی قراره مثل بقیه موزیک های استری کیدز کلی بترکونه و تو هم از روی عادت همیشگی ، برای حمایت از اعضا و مخصوصاً سونگمین ، به مکان فیلم برداری رفتی و همه چیز خیلی خوب میگذشت..
اعضا کنار هم خوشحال بودن.. سونگمین هم میخندید و مشکلی نداشت..
ولی..حدودا نزدیک به آخر های شب...حس کردی رفتارش یکم عوض شده...اولش فکر کردی شاید بخاطر ضبط یک سری سکانس ها استرسی شده و میدونستی که اون معمولا موقع استرسش جدی میشه..اما انگار موضوع این نبود..
اون فقط به تو اخم میکررد و کنار اعضا لبخند داشت..این موضوع واقعاً گیجت کرد و تا همین الان هم که کنارش توی ماشین نشسته بودی ، گیج میزدی و نمیدونستی چطور میتونی سر صحبت رو باهاش باز کنی
با یک اهم اهم کوتاه و کوچیک سعی کردی توجهش رو به خودت جلب کنی اما اصلا انگار فایده ای نداشت ، مثل یک ربات عصبانی و خشمگین که هر لحظه ممکن بود همه چیز رو خراب کنه..فقط با اخم ظریف بین ابروهاش و خط های روی پیشونیش ، به جاده ی مقابلش خیره بود..
این وضعیت داشت اذیتت میکرد پس تمام جرعتت رو جمع کردی و به صدای آرومی لب زدی :
+ سونگمین..چیشده ؟
جوابی نداد..
+ سونگمین؟
_هوم ؟
+ چیزی شده ؟
بدون اینکه حتی برای لحظه ای نگاهش رو بهت بده ، لب زد :
_چطور ؟
+ عجیب رفتار میکنی
_و؟
نفس عمیقت رو بیرون فرستادی و دستت رو روی موهات کشیدی
+ سونگمین من جدیم
_ و فکر کردی من شوخی دارم ؟
از لحن سردش واقعاً تعجب میکردی ، اون خیلی کم پیش میومد اینطور رفتار کنه..
+ سونگمین..دست از بازی کردن بردار ، بهم بگو دقیقا چه مرگته
پوزخند عصبی زد و مشتش رو روی فرمون محکم تر کرد
_ اون پسر لعنتی که باهاش قهقه میزدی انگار خیلی به دلت نشسته بود
متعجب شدی
+ چی ؟
۱.۷k
۱۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.