پارت۵
ویو ات
رفتم با لینا بیرون خیلی خوشگذشت نزدیک ساعت ۹امدم خونه با قیافه خشمگین تهیونگ مواجه شدم اما بدون توجه به اون رفتم تو اتاقم
نمیدونم چشه بامن انگار من با عشق باش ازدواج کردم
واقعا نمیدونم چرا باید این زندگی کوفتی برا من باشه چند دقیقه بعد با صدا در به خودم امدم
علامت ته_ ات+
_گشنمه
+وردار یچیزی کوفت کن دیگه به من چه
_تو زنمی
+اره رو برگه
_گشنمه میگم
+منم میگم به من چه
_تو این را نمیخوای یعنی بزار بازش کنم ببینم چی نوشته
+دفتر خاطراتم بدههههههه
_نوشته که....
+باشه درس میکنم دفتر از دستش قاپیدم این از کجا پیدا کردیییی
_خب دیگه
چند دقیقه بعد
+بیا کوفت کن
_درسته بد مزس اما چیکار کنیم
+هه هرچی هست بهتره توعه
_این غذا؟
+اره
😂😂_
+بپا نمیری
_نگرانم نباش جوجو
+نگرانت نیستم اخه میترسم این غول به این گنده گی ناناص شه
ورفتم تو اتاقم تا بخوابم ایششش نمیدونم گرا انقدر رومخه
شایدم این جوری به دنیا امده
شت تواین زندگی نمیتونم کاری کنم مجبورم
اگه نبودم خودم میدونستم چیکار باید
میکردم
رفتم با لینا بیرون خیلی خوشگذشت نزدیک ساعت ۹امدم خونه با قیافه خشمگین تهیونگ مواجه شدم اما بدون توجه به اون رفتم تو اتاقم
نمیدونم چشه بامن انگار من با عشق باش ازدواج کردم
واقعا نمیدونم چرا باید این زندگی کوفتی برا من باشه چند دقیقه بعد با صدا در به خودم امدم
علامت ته_ ات+
_گشنمه
+وردار یچیزی کوفت کن دیگه به من چه
_تو زنمی
+اره رو برگه
_گشنمه میگم
+منم میگم به من چه
_تو این را نمیخوای یعنی بزار بازش کنم ببینم چی نوشته
+دفتر خاطراتم بدههههههه
_نوشته که....
+باشه درس میکنم دفتر از دستش قاپیدم این از کجا پیدا کردیییی
_خب دیگه
چند دقیقه بعد
+بیا کوفت کن
_درسته بد مزس اما چیکار کنیم
+هه هرچی هست بهتره توعه
_این غذا؟
+اره
😂😂_
+بپا نمیری
_نگرانم نباش جوجو
+نگرانت نیستم اخه میترسم این غول به این گنده گی ناناص شه
ورفتم تو اتاقم تا بخوابم ایششش نمیدونم گرا انقدر رومخه
شایدم این جوری به دنیا امده
شت تواین زندگی نمیتونم کاری کنم مجبورم
اگه نبودم خودم میدونستم چیکار باید
میکردم
۱۷.۵k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.