سلطنت ۴
سلطنت ۴
___
ویو تهیونگ
لباسات رو کندی و منو روی تخت پر کردی لباسام رو با یه حرکت در اوردی و ..
+چیزی نگو ..
من بعد از بی هوشیم هم هنوز گرایشم تغییر نکرده
پسر کوچولوی مهربونی هستی (دستشو به سرش میکشه
ببینم سوک خیلی اذیتت میکنه؟
_خیلی در حدی که چند روز بدون اب و غذا منو نگه میداره
+از این به بعد تا من هستم دیگه ناراحت نباش باشه؟ تورو خدمتکار شخصیه خودم میکنم
_وای مرسییی(میپره بغلش
..ببخشید هواسم نبود قصد بدی نداشتم(سرشو میندازه جلو
+اشکال نداره کیوتچه میتونی راه بری؟
_اره فقط یکم خستم میشه استراحت کنم ..ارباب؟
+منو ارباب صدا نکن بهم بگو کوک
_باشه کوک^^
+استراحت کن بهت سر میزنم
_اوم باشه
ویو کوک
خیلی کیوته همش دوست دارم بچلونمش بانمکه .. باید بیشتر هواسم بهش باشه واقعا خیلی اذیت شده .. انگار منم اذیت شدم چه واسه تهیونگ چه بخواطر خدمتکارا همه نگاهشون سمت منه انگار میخوان منو بخورن
+حس تشنگی داشتم برای همین به یکی از خدمتکار ها گفتم برام اب بیاره
+لونا(داد
*بله ارباب چیزی شده؟
+برام اب بیار فقط زود
*چشم
ویو لونا
فرصت خوبی بود که به دستش بیارم قرص تحریک کننده و ارام بخش به ابش میکس کردم واقعا حس خوبی داشتم خیلی خوب .. چون قرار بود دخترونگیم توسط کوک گرفته شه اولین لذتم با اون باشه .. راستش از قبل هم درخواست اب بود و من یکی از اب هارو چیزی نزدم چون برای پادشاه بود لیوان هارو بردم
*بفرمایید ارباب براتون اب اوردم
+مرسی .. فکر کنم درخواست اب داشتی درسته ؟
*بله پادشاه درخواست داشت
(کوک اب رو برداشت
*من رفتم با اجازه (لبخند ملیح
___
همایتا توی ... منه؟
___
ویو تهیونگ
لباسات رو کندی و منو روی تخت پر کردی لباسام رو با یه حرکت در اوردی و ..
+چیزی نگو ..
من بعد از بی هوشیم هم هنوز گرایشم تغییر نکرده
پسر کوچولوی مهربونی هستی (دستشو به سرش میکشه
ببینم سوک خیلی اذیتت میکنه؟
_خیلی در حدی که چند روز بدون اب و غذا منو نگه میداره
+از این به بعد تا من هستم دیگه ناراحت نباش باشه؟ تورو خدمتکار شخصیه خودم میکنم
_وای مرسییی(میپره بغلش
..ببخشید هواسم نبود قصد بدی نداشتم(سرشو میندازه جلو
+اشکال نداره کیوتچه میتونی راه بری؟
_اره فقط یکم خستم میشه استراحت کنم ..ارباب؟
+منو ارباب صدا نکن بهم بگو کوک
_باشه کوک^^
+استراحت کن بهت سر میزنم
_اوم باشه
ویو کوک
خیلی کیوته همش دوست دارم بچلونمش بانمکه .. باید بیشتر هواسم بهش باشه واقعا خیلی اذیت شده .. انگار منم اذیت شدم چه واسه تهیونگ چه بخواطر خدمتکارا همه نگاهشون سمت منه انگار میخوان منو بخورن
+حس تشنگی داشتم برای همین به یکی از خدمتکار ها گفتم برام اب بیاره
+لونا(داد
*بله ارباب چیزی شده؟
+برام اب بیار فقط زود
*چشم
ویو لونا
فرصت خوبی بود که به دستش بیارم قرص تحریک کننده و ارام بخش به ابش میکس کردم واقعا حس خوبی داشتم خیلی خوب .. چون قرار بود دخترونگیم توسط کوک گرفته شه اولین لذتم با اون باشه .. راستش از قبل هم درخواست اب بود و من یکی از اب هارو چیزی نزدم چون برای پادشاه بود لیوان هارو بردم
*بفرمایید ارباب براتون اب اوردم
+مرسی .. فکر کنم درخواست اب داشتی درسته ؟
*بله پادشاه درخواست داشت
(کوک اب رو برداشت
*من رفتم با اجازه (لبخند ملیح
___
همایتا توی ... منه؟
۳.۰k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.