پارت = ۷۱
تقاص دوستی
وسط حرفش پریدم و بقیشو خودم گفتم.
+اره اره دقیقا همونیه که تو فکر میکنی .
{نگو زمانی که دم در بودم و ازت سوال میکردم اینم کنارت بود.
و به جئون اشاره .
+کاملا همینطور بود .
که صدای کوک اومد .
_سوار شو .
}نمیری مگه نه ؟ تو قول دادی ؟
داشت گریش میگرفت چرا دلیل گریه نصف ادمای دور و اطرافم منم چرا همش تقصیر منه خدایاااااا.
}اگه نباشی وقتی اذیتم میکنم چیکار کنم ، وقتی بقیه دخترا تو انبار حبسم میکنن کی پیدام میکنه ها کییی(گریه)
دستمو دور صورتش قاب کردم و اشکی که داشت میومد و پاک کردم .
+ننسشه متاسفم.
_سوار شو .
برگشتم که برم که مایا منو طرف خودش کشید و محکم بغلم کرد.
شوکه بودم که از پشت کشیده شدم و منو تو ماشین انداختن .
ماشین حرکت کرد و صدای مایا پخش شد .
{اوا نرووووووو(داد)
از شیشه فاصله گرفتم و به خودم لعنت فرستادم چرا پیشش نموندم انگار عادت داشتم با کسی وابسته بشم و بعدش ولش کنم مثل اما .
با اومدن اسم اما تو فکرم برگشتم سمت کوک و گفتم.
+اما!اما چی اون چطوره میشه ببینمش ؟
اونم با جدیت جواب داد.
_تازه الان یادت اومد .
و بعد از چند دقیقه ادامه داد.
_با وجود اینکه جیمین این کارو باهات کرد باز میخوای ببینیش ؟
با همون سرعت جواب دادم.
+اما فرق داره اون برام مهمه .
_باشه میریم ببینیم بعد از زنده شدنت چه ریکشنی دارن.
و بعد به شیشه جلو زد و گفت .
_برو عمارت پارک.
من که تعجب کرده بودم گفتم .
+چی جدی ؟ مگه شما باهم مشکل نداشتین ؟
_بعد از رفتنت یه دعوا مفصل داشتیم که تهش معلوم شد دلیل مرگ میون من نبودم .
من که چشام چهارتا شده بود تو فکرم درگیر بودم که چطور .
_زیاد تعجب نکن کسی که دستور تجاوز بهش رو داده بود یکی دیگه بود ، من فقط تو اون موقعیت بودم .
اههی کشیدم خیالم راحت شده بود .
با وایسادن ماشین به بیرون خیره شدم عمارت بزرگی بود .
_پیاده شو .
ادامه دارد .....
وسط حرفش پریدم و بقیشو خودم گفتم.
+اره اره دقیقا همونیه که تو فکر میکنی .
{نگو زمانی که دم در بودم و ازت سوال میکردم اینم کنارت بود.
و به جئون اشاره .
+کاملا همینطور بود .
که صدای کوک اومد .
_سوار شو .
}نمیری مگه نه ؟ تو قول دادی ؟
داشت گریش میگرفت چرا دلیل گریه نصف ادمای دور و اطرافم منم چرا همش تقصیر منه خدایاااااا.
}اگه نباشی وقتی اذیتم میکنم چیکار کنم ، وقتی بقیه دخترا تو انبار حبسم میکنن کی پیدام میکنه ها کییی(گریه)
دستمو دور صورتش قاب کردم و اشکی که داشت میومد و پاک کردم .
+ننسشه متاسفم.
_سوار شو .
برگشتم که برم که مایا منو طرف خودش کشید و محکم بغلم کرد.
شوکه بودم که از پشت کشیده شدم و منو تو ماشین انداختن .
ماشین حرکت کرد و صدای مایا پخش شد .
{اوا نرووووووو(داد)
از شیشه فاصله گرفتم و به خودم لعنت فرستادم چرا پیشش نموندم انگار عادت داشتم با کسی وابسته بشم و بعدش ولش کنم مثل اما .
با اومدن اسم اما تو فکرم برگشتم سمت کوک و گفتم.
+اما!اما چی اون چطوره میشه ببینمش ؟
اونم با جدیت جواب داد.
_تازه الان یادت اومد .
و بعد از چند دقیقه ادامه داد.
_با وجود اینکه جیمین این کارو باهات کرد باز میخوای ببینیش ؟
با همون سرعت جواب دادم.
+اما فرق داره اون برام مهمه .
_باشه میریم ببینیم بعد از زنده شدنت چه ریکشنی دارن.
و بعد به شیشه جلو زد و گفت .
_برو عمارت پارک.
من که تعجب کرده بودم گفتم .
+چی جدی ؟ مگه شما باهم مشکل نداشتین ؟
_بعد از رفتنت یه دعوا مفصل داشتیم که تهش معلوم شد دلیل مرگ میون من نبودم .
من که چشام چهارتا شده بود تو فکرم درگیر بودم که چطور .
_زیاد تعجب نکن کسی که دستور تجاوز بهش رو داده بود یکی دیگه بود ، من فقط تو اون موقعیت بودم .
اههی کشیدم خیالم راحت شده بود .
با وایسادن ماشین به بیرون خیره شدم عمارت بزرگی بود .
_پیاده شو .
ادامه دارد .....
۳.۸k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.