پارت دوم مافیا کیوت من
داشتم غذا رو براشون میبردم که یدفعه یه خانواده اومدن قیافشون آشنا بود ولی اهمیت ندادم غذا رو برای اون میز بردم و رفتم از اون یکی میز سفارش بگیرم خیلی به میز نزدیک نبودم ولی پدرم و با زنش و دخترشون و دیدم خیلی قلبم درد گرفت ولی بازم هیچ اهمیتی ندادم
ا/ت:سلام خوش اومدین چی میل دارین*سرد
(پدر ا/ت:پ/ا)
پ/ا:سلام دخترم*بغض از دلتنگی
پدرم پاشد من و بغل کنه که رفتم عقب
ا/ت سفارشتون رو لطفا بگید من کار دارم*سرد
پ/ا:خیلی خب*بغض
ازشون سفارش رو گرفتم رفتم آماده کنم دلم برای مامانم تنگ شده بود غذا رو داشتم آماده میکردم و کریه میکردم
غذا آماده شد غذا رو براشون بردم
پرش زمانی به آخر شب
رستوران تعطیل شد داشتیم با(اسم دختره دوستش و یادم نمیاد😁)حرف میزدیم که یه ماشین پیچید جلومون و بیهوش شدیم
از زبان یونگی
با پسرا برنامه چیدیم که شام و بریم رستوران رفتیم یه رستوران و رزرو کردیم و رفتیم یه دختره کیوت و به شدت خوشگل و ناناز اومد سفارش و گرفت رفت بد جوری دلم و برده بود برای همین وقتی خواستیم بریم به پسرا گفتم باید این و برای خودم کنمش و جلوی در رستوران وایسادیم تا بیاد بیرون وقتی رستوران تعطیل شد اونم اومد بیرون و
ا/ت:سلام خوش اومدین چی میل دارین*سرد
(پدر ا/ت:پ/ا)
پ/ا:سلام دخترم*بغض از دلتنگی
پدرم پاشد من و بغل کنه که رفتم عقب
ا/ت سفارشتون رو لطفا بگید من کار دارم*سرد
پ/ا:خیلی خب*بغض
ازشون سفارش رو گرفتم رفتم آماده کنم دلم برای مامانم تنگ شده بود غذا رو داشتم آماده میکردم و کریه میکردم
غذا آماده شد غذا رو براشون بردم
پرش زمانی به آخر شب
رستوران تعطیل شد داشتیم با(اسم دختره دوستش و یادم نمیاد😁)حرف میزدیم که یه ماشین پیچید جلومون و بیهوش شدیم
از زبان یونگی
با پسرا برنامه چیدیم که شام و بریم رستوران رفتیم یه رستوران و رزرو کردیم و رفتیم یه دختره کیوت و به شدت خوشگل و ناناز اومد سفارش و گرفت رفت بد جوری دلم و برده بود برای همین وقتی خواستیم بریم به پسرا گفتم باید این و برای خودم کنمش و جلوی در رستوران وایسادیم تا بیاد بیرون وقتی رستوران تعطیل شد اونم اومد بیرون و
۴.۲k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.