وا خدا چند روز بود دوستم جوابمو نمی داد آخر اعصابم خرد شد
وا خدا چند روز بود دوستم جوابمو نمیداد آخر اعصابم خرد شد بهش فروش دادم بعد مامانش جواب داد فقط پشمام ریخت چرا آنقدر ترسناک بود حالا نمیدونست میگفتش این این حرفه بدیه اینها نمیدونست دوخترش چه چیزایی میدونه واقعاً دلم سوخت اما خیلی ترسناک بود
۱۵۹
۲۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.