My fucking life/part:21🍾
My fucking life/part:21🍾
ات:ددی پاشو بریم غذا بخوریم...
کوک:هوووم؟(خوابالو)
ات:شام بخوریم؟
کوک:باشه...(خوابالو)
ات:بعدش اگر خواستی دوباره میخوابیم
کوک:اکی...(بیدار میشه)
ات:ددی...توکبوکی درست کردممم
کوک:توکبوکی؟خودت درست کردی؟(با ذوق)
ات:آرررره(با ذوق)
کوک:بیبییی بیا بغلم(بغلش میکنه و میچرخونتش)
ات:بسه دیگه بیا سر میز شام!
کوک:چشم خانومی
راوی:ات و کوک مشغول غذا خوردن میشن و بعد غذا هم فیلم میبینن و هردو همونجا خوابشون میبره و صبح بیدار میشن!
کوک:ات بیدار شو...صبحونه برات درست کردم بیبی
ات:اوووم؟(چشماشو باز میکنه و با تعجب به کوک نگاه میکنه)
کوک:آره من درست کردم(میخنده)
ات:برم دستشویی و فورا غذای خوشمزه ات رو بخورممم(با خنده)
کوک:بدو برو بدوو(وقتی ات داره میره کوک به اونجای خانومی با دستش به شوخی ضربه میزنه)
ات:یااا(میخنده و میره)
راوی:کوک ظروف صبحونه رو میچینه و ات و کوک هردو باهم صبحونه رو میخورن...
ات:وااییی ددی خیییلی خوشمزه بوددد
کوک:واقعا؟حالا یه سوپرایز دیگه برات دارم
ات:سوپرایز؟چییی؟
کوک:خب من با اعضا قرار گذاشتم که باهم هشت نفره بریم بیرون که کره رو بهت نشون بدیم
ات:چیییی؟واقعااا؟
کوک:آرههه واقعاا...بدو برو لباستو بپوش الان میان
ات:یااا چرا زودتر نگفتییی
کوک:خب سریع آماده شو دیگه
ات:اوووم
راوی:ات بهترین لباسش رو میپوشه که از ایران آورده بود و یه میکاپ ملایم انجام میده و نیم بوت های قشنگش رو میپوشه و میره طبقه ی پایین...
ات:کوک من حاظرم
کوک ویو:
ات داشت از پله ها میومد پایین زمان خیلی کند میگذشت...اون خیلی زیبا شده بود...محوش شده بودم...اون یعنی واقعا دوست دختر منه؟
ات:کوک چیزی شده؟
کوک:نه...خیلی خوشگل شدی...بیب
ات:واقعا؟(بغلش میکنه)
کوک:بریم؟
ات:بریم(دست هم رو میگیرن)
راوی:بعد از چند دقیقه اعضا میان و همه باهم به رستوران میرن چون ات خییلی گشنه شده بود
ات:کی غذا میاااد گشنمههه
کوک:الان میاد بیب آروم باش
ات:کوک دلم درد میکنه...(از درد بغضش میگیره)
کوک:خوبی؟
ات:نه
جیمین:از گشنگیه الان میگم هر چه زودتر بیارن غذارو
ات:اوهومم
(بعد از چند دقیقه)
گارسون:بفرمایید ببخشید بابت تاخیر
کوک:ممنون
ات:کامسامیدا(به کره ای یعنی ممنون)
کوک:اوووه کره ای کی بودی تو؟
ات:گشنمه ساکت شو!!
کوک:آها باشه
راوی:ات و کوک و اعضا غذا رو میخورن ولی ات دلش خیلی درد میکنه و سعی داره به روی خودش نیاره...مقصد بعدی شهربازیه
ات:ددی پاشو بریم غذا بخوریم...
کوک:هوووم؟(خوابالو)
ات:شام بخوریم؟
کوک:باشه...(خوابالو)
ات:بعدش اگر خواستی دوباره میخوابیم
کوک:اکی...(بیدار میشه)
ات:ددی...توکبوکی درست کردممم
کوک:توکبوکی؟خودت درست کردی؟(با ذوق)
ات:آرررره(با ذوق)
کوک:بیبییی بیا بغلم(بغلش میکنه و میچرخونتش)
ات:بسه دیگه بیا سر میز شام!
کوک:چشم خانومی
راوی:ات و کوک مشغول غذا خوردن میشن و بعد غذا هم فیلم میبینن و هردو همونجا خوابشون میبره و صبح بیدار میشن!
کوک:ات بیدار شو...صبحونه برات درست کردم بیبی
ات:اوووم؟(چشماشو باز میکنه و با تعجب به کوک نگاه میکنه)
کوک:آره من درست کردم(میخنده)
ات:برم دستشویی و فورا غذای خوشمزه ات رو بخورممم(با خنده)
کوک:بدو برو بدوو(وقتی ات داره میره کوک به اونجای خانومی با دستش به شوخی ضربه میزنه)
ات:یااا(میخنده و میره)
راوی:کوک ظروف صبحونه رو میچینه و ات و کوک هردو باهم صبحونه رو میخورن...
ات:وااییی ددی خیییلی خوشمزه بوددد
کوک:واقعا؟حالا یه سوپرایز دیگه برات دارم
ات:سوپرایز؟چییی؟
کوک:خب من با اعضا قرار گذاشتم که باهم هشت نفره بریم بیرون که کره رو بهت نشون بدیم
ات:چیییی؟واقعااا؟
کوک:آرههه واقعاا...بدو برو لباستو بپوش الان میان
ات:یااا چرا زودتر نگفتییی
کوک:خب سریع آماده شو دیگه
ات:اوووم
راوی:ات بهترین لباسش رو میپوشه که از ایران آورده بود و یه میکاپ ملایم انجام میده و نیم بوت های قشنگش رو میپوشه و میره طبقه ی پایین...
ات:کوک من حاظرم
کوک ویو:
ات داشت از پله ها میومد پایین زمان خیلی کند میگذشت...اون خیلی زیبا شده بود...محوش شده بودم...اون یعنی واقعا دوست دختر منه؟
ات:کوک چیزی شده؟
کوک:نه...خیلی خوشگل شدی...بیب
ات:واقعا؟(بغلش میکنه)
کوک:بریم؟
ات:بریم(دست هم رو میگیرن)
راوی:بعد از چند دقیقه اعضا میان و همه باهم به رستوران میرن چون ات خییلی گشنه شده بود
ات:کی غذا میاااد گشنمههه
کوک:الان میاد بیب آروم باش
ات:کوک دلم درد میکنه...(از درد بغضش میگیره)
کوک:خوبی؟
ات:نه
جیمین:از گشنگیه الان میگم هر چه زودتر بیارن غذارو
ات:اوهومم
(بعد از چند دقیقه)
گارسون:بفرمایید ببخشید بابت تاخیر
کوک:ممنون
ات:کامسامیدا(به کره ای یعنی ممنون)
کوک:اوووه کره ای کی بودی تو؟
ات:گشنمه ساکت شو!!
کوک:آها باشه
راوی:ات و کوک و اعضا غذا رو میخورن ولی ات دلش خیلی درد میکنه و سعی داره به روی خودش نیاره...مقصد بعدی شهربازیه
۲.۵k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.