cute lover
پارت ۴
مینهو: نمیدونم شایدم خوشحال باشی!
جیسونگ: ساکت شو!
بعد جفتشون با عصبانیت وارد خونه هاشون شدن.
ویو مینهو
چقدر رو مخه! چرا تاحالا متوجه این که یه همچین همسایه ای دارم نشده بودم؟ ولش کن خوابم میاد برم بخوابم.
ویو جیسونگ
دیوونهه! چرا همچین ادمی همسایه منه؟ چرا تاحالا متوجه اش نشده بودم؟! ولش کن برم بخوابم فردا باید برم سر کار.
ویو فردا صبح
از خواب بیدار شدم. ساعت ۶ و نیم بود. سریع از جام بلند شدم و شروع کردم اماده شدن. بعد یه ربع آماده شدم و از خونه زدم بیرون و به سمت محل کارم رفتم.
ویو ساعت ۲
بالاخره تموم شدد! گشنمه برم بیرون یچیزی بخورم حال ندارم برم خونه غذا درست کنم.
رفتم داخل یه رستوران نشستم و سفارش دادم. این پسره اینجا چیکار میکنههه!
ویو مینهو
بالاخره این کار مضخرف تموم شدد! گشنمهه برم یچیزی بخورم.
خیلی رندوم یه رستوران پیدا کردم و رفتم داخلش. خدایا این پسره چرا اینجاسس! تنها جایه خالی هم که هست پشت اونه. وایییی.
رفتم نشستم همونجا و یچیزی سفارش دادم.
مینهو: چرا اینجایی؟
جیسونگ: سوال منه
مینهو: طوری رفتار کن انگار من نیستم منم یجور رفتار میکنم که تو نیستی.
جیسونگ: همین یبار باهات موافقت میکنم.
بعد ۳۰ دقیقه جفتمون باهم از جامون بلند شدیم و از رستوران اومدیم بیرون.
چرا مسیرمون باز یکیه؟! خب چون همسایه ایم.
رسیدیم خونه هامون و بدون هیچ حرفی رفتیم داخل.
مینهو: نمیدونم شایدم خوشحال باشی!
جیسونگ: ساکت شو!
بعد جفتشون با عصبانیت وارد خونه هاشون شدن.
ویو مینهو
چقدر رو مخه! چرا تاحالا متوجه این که یه همچین همسایه ای دارم نشده بودم؟ ولش کن خوابم میاد برم بخوابم.
ویو جیسونگ
دیوونهه! چرا همچین ادمی همسایه منه؟ چرا تاحالا متوجه اش نشده بودم؟! ولش کن برم بخوابم فردا باید برم سر کار.
ویو فردا صبح
از خواب بیدار شدم. ساعت ۶ و نیم بود. سریع از جام بلند شدم و شروع کردم اماده شدن. بعد یه ربع آماده شدم و از خونه زدم بیرون و به سمت محل کارم رفتم.
ویو ساعت ۲
بالاخره تموم شدد! گشنمه برم بیرون یچیزی بخورم حال ندارم برم خونه غذا درست کنم.
رفتم داخل یه رستوران نشستم و سفارش دادم. این پسره اینجا چیکار میکنههه!
ویو مینهو
بالاخره این کار مضخرف تموم شدد! گشنمهه برم یچیزی بخورم.
خیلی رندوم یه رستوران پیدا کردم و رفتم داخلش. خدایا این پسره چرا اینجاسس! تنها جایه خالی هم که هست پشت اونه. وایییی.
رفتم نشستم همونجا و یچیزی سفارش دادم.
مینهو: چرا اینجایی؟
جیسونگ: سوال منه
مینهو: طوری رفتار کن انگار من نیستم منم یجور رفتار میکنم که تو نیستی.
جیسونگ: همین یبار باهات موافقت میکنم.
بعد ۳۰ دقیقه جفتمون باهم از جامون بلند شدیم و از رستوران اومدیم بیرون.
چرا مسیرمون باز یکیه؟! خب چون همسایه ایم.
رسیدیم خونه هامون و بدون هیچ حرفی رفتیم داخل.
۵.۸k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.