عشق قدیمی p6

ته:یه لحظه شماها لخت بودین
جنی:خب ی جورایی اره
جیهوپ:ی جورایی حتی لباس زیرم تنتون نبود
ته:وایسا ببینم توم دیدیشون
جیهوپ:متاسفانه بله
یورا:و ماهم اونو دیدیم
ته:هیچی نفهمیدم یکیتون برام توضیح بدید
جیهوپ:داداش نگا من رفته بودم حموم وقتی از حموم در اومدم صدای جیغ شنیدم حوله رو دور کمرم پیچیدم و رفتم کلید یدکی رو برداشتم درو باز کردم این دوتا خانوم هم لخت بودن بعد من جیغ زدم ک متوجه من شدن و دوباره جیغ زدن بعدش حوله افتاد بعدش دوباره جیغ زدیم بعد من رفتم بیرون و ب تو زنگ زدم همین
ته:باشه فهمیدم امممم یورا بیا بریم خونه دیگه
یورا:باشه گوشیم بالاست برش دارم میام
ته:باشه
واقعا ب رابطه اونا حسودیم میشد یورا امد پایین
یورا :بریم
ته:باشه
یورا :جنی شمارتو میدی
جنی:البته
شمارمو ب یورا دادم و اونا رفتن آجوما صبحانه رو آماده کرد و رفتیم خوردیم لباس ورزشی رو پوشیدم و رفتم بیرون برای دویدن همین طوری داشتم می دویدم ک یدفعه خوردم ب یکی و افتادم زمین
جنی :هوی جلوتو نگا کن
سرمو بلند کردم الکس اون الکس بودبلند شدم و بغلش کردم
الکس :هی دختر کجا بودی
جنی :من ک ایتالیا بودم تو کجا بودی
الکس:منم تازه از آمریکا برگشتم
جنی :خیلی دلم برات بنگ شده بود(لحن کیوت)
الکس:باشه بیا بریم کافه
با الکس رفتیم کافه و دوتا آمریکانو سفارش دادیم
الکس :خب دوست پسر نداری
جنی:نه تو چی آخرین بار با اون دختره آلیس بودی
الکس:(دستشو اورد بالا و انگشترشو نشون داد)ازدواج می کنم
جنی:چی باکی کی قراره ازدواج کنید
الکس:یواش یواش اول اینکه با آلیس و ی هفته دیگه