بیبی نازنین من پارت ۱۵ فصل دو (پارت آخر)
(ادامه ی پست قبل)
این بهترین کادویی بود که میتوستی بهم بدی
آتسوشی:اگه عاشقانه بازی هاتون تموم شد ما گرسنمونه به امید کیک اومدیم کیکو ببریم
"اوو باشه نخوریمون آتسوشی
آتسوشی:اوه چویا راستی موری سان اینو آورد به من داد بهت بدمش
گفت کادوئه
*مرسی میشه بازش کنم؟
آتسوشی:اره حتما
نویسنده:چویا کادو رو باز کرد و یه عکس از ۸ سالگی چویا اون تو بود
*مرسی آتسوشی
(بغلش کرد)
(کیکو قاچ کردن و خوردن و همگی رفتن خونه هاشون)
اما دازای و چویا باهم رفتن توی اتاق (دازای) روی تخت
و باهم دیگه نماز خوندن
نویسنده:ما رو هم دعا کنید
دیگه از نویسنده به اورالین تبدیل شیم
اورالین:اینم از پارت آخر این فصل
اگه حمایتای این پارتو بترکونید
دوباره نظر سنجی میزارم که آیا یه فصل دیگه هم اینو ادامه بدیم یا نه
دوستون دارم قشنگای من
اصلا حال میکنید
منو نداشتید چیکار میکردید
شما:میرفتیم فیک یکی دیگه رو میخوندیم
اورالین:برید اصلا فیک یکی دیگه رو بخونید
هیییق من قهرم
راستی دوباره میگم حمایتارو بترکونیدد
بوس
این بهترین کادویی بود که میتوستی بهم بدی
آتسوشی:اگه عاشقانه بازی هاتون تموم شد ما گرسنمونه به امید کیک اومدیم کیکو ببریم
"اوو باشه نخوریمون آتسوشی
آتسوشی:اوه چویا راستی موری سان اینو آورد به من داد بهت بدمش
گفت کادوئه
*مرسی میشه بازش کنم؟
آتسوشی:اره حتما
نویسنده:چویا کادو رو باز کرد و یه عکس از ۸ سالگی چویا اون تو بود
*مرسی آتسوشی
(بغلش کرد)
(کیکو قاچ کردن و خوردن و همگی رفتن خونه هاشون)
اما دازای و چویا باهم رفتن توی اتاق (دازای) روی تخت
و باهم دیگه نماز خوندن
نویسنده:ما رو هم دعا کنید
دیگه از نویسنده به اورالین تبدیل شیم
اورالین:اینم از پارت آخر این فصل
اگه حمایتای این پارتو بترکونید
دوباره نظر سنجی میزارم که آیا یه فصل دیگه هم اینو ادامه بدیم یا نه
دوستون دارم قشنگای من
اصلا حال میکنید
منو نداشتید چیکار میکردید
شما:میرفتیم فیک یکی دیگه رو میخوندیم
اورالین:برید اصلا فیک یکی دیگه رو بخونید
هیییق من قهرم
راستی دوباره میگم حمایتارو بترکونیدد
بوس
۷.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.