پارت۱۸ فقط به من نگاه کن
#جیمین
امروز چانیول میومد و میتونستم به بچه ها معرفیش کنم بخاطر زمان کممون هم از همین امرو باید تمرینشو با رزی شروع کنه
زنگ در خورد
پس بالاخره اومد
جیمین:بچه ها جمع شید تازه وارد رسید(با صدای بلند)
همه اومدن پایین
رفتم درو باز کنم
با باز کردن در چشمام چار تا شد😳
این چرا مث کسایی که اومدن خواستگاری تیپ زده😐
دستگل به این بزرگی چی میگه؟😐
چانیول:سلام
جیمین:سلام😐
نگاهی به خودش انداخت
چانیول:چیزی شده؟
جیمین:نه فقط از تیپ مجلسیتون تعجب کردم😐
چانیول:آم خب من همیشه سعی میکنم مرتب باشم
جیمین:به نظرم مرتب بودن فرد ربطی به تجملاتی بودن لباسش نداره
چانیول:نظرتون محترمه
جیمین:در هر حال خوش اومدی من جیمینم
چانیول:منم چانیولم
جیمین:آره قبلا اسمتو از رئیس شنیدم خب بیا تو
چانیول:ممنون
وارد خونه شدیم همه مرتب و به صف وایساده بودن برای آشنایی
تا رسیدیم چانیول رفت سمت رزی و دسته گلو بهش داد
چانیول:سلام من چانیول هستم این دسته گلو گرفته بودم برای آشنایی
رزی:سلام خیلی ممنون ولی چرا دادینش به من؟🤨
چانیول:از روی غریزه(نمیدونم چجوری نوشته میشه😬)
رزی:غریزه؟🤨
بحثشون داشت کلافم میکرد رفتم دست چانیول رو گرفتم و از رزی دورش کردم
جیمین:خب حالا بهتره با بقیه اعضا آشناشی خب بچه ها خودتونو معرفی کنید
همه خودشونو معرفی کردن که نوبت به رزی رسید
رزی:من رزیم خوشبختم
چانیول:منم همینطور پس شاگرد من شمایید باید بیشتر با هم آشنا شیم چون قراره تایم طولانی ای رو با هم بگذرونیم
پووووففف دیگه داشت خونمو به جوش میاورد همچین میگه تایم طولانی انگار قراره با هم رابطه داشته باشن😡
جیمین:جیمین خیلی خب آشنایی بسه بریم سراغ اتاقتون خودتون دوس دارین کجا باشین
چانیول:آم به نظرم اتاقم کنار رزی باشه بهتره چون هماهنگی باهاش برای کلاسا اینطوری راحت تره
نه تورو خدا کمت نشه بیا برین تو اتاق مشترک🤬🤬🤬🤬
جیمین:ببخشید ولی اینجا قسمت اتاق دخترا از پسرا جدائه پس همچین اتفاقی نمیفته
همه با تعجب زل زده بودن بهم اما از جدیتم فهمیده بودن نباید چیزی بگن
چانیول: خیلی خب مشکلی نیست فقط اما از کی میتونیم آموزشو شروع کنیم؟
جیمین:از الان
پارت بعد قراره کلی جیمینو دق بدم😂💔
امروز چانیول میومد و میتونستم به بچه ها معرفیش کنم بخاطر زمان کممون هم از همین امرو باید تمرینشو با رزی شروع کنه
زنگ در خورد
پس بالاخره اومد
جیمین:بچه ها جمع شید تازه وارد رسید(با صدای بلند)
همه اومدن پایین
رفتم درو باز کنم
با باز کردن در چشمام چار تا شد😳
این چرا مث کسایی که اومدن خواستگاری تیپ زده😐
دستگل به این بزرگی چی میگه؟😐
چانیول:سلام
جیمین:سلام😐
نگاهی به خودش انداخت
چانیول:چیزی شده؟
جیمین:نه فقط از تیپ مجلسیتون تعجب کردم😐
چانیول:آم خب من همیشه سعی میکنم مرتب باشم
جیمین:به نظرم مرتب بودن فرد ربطی به تجملاتی بودن لباسش نداره
چانیول:نظرتون محترمه
جیمین:در هر حال خوش اومدی من جیمینم
چانیول:منم چانیولم
جیمین:آره قبلا اسمتو از رئیس شنیدم خب بیا تو
چانیول:ممنون
وارد خونه شدیم همه مرتب و به صف وایساده بودن برای آشنایی
تا رسیدیم چانیول رفت سمت رزی و دسته گلو بهش داد
چانیول:سلام من چانیول هستم این دسته گلو گرفته بودم برای آشنایی
رزی:سلام خیلی ممنون ولی چرا دادینش به من؟🤨
چانیول:از روی غریزه(نمیدونم چجوری نوشته میشه😬)
رزی:غریزه؟🤨
بحثشون داشت کلافم میکرد رفتم دست چانیول رو گرفتم و از رزی دورش کردم
جیمین:خب حالا بهتره با بقیه اعضا آشناشی خب بچه ها خودتونو معرفی کنید
همه خودشونو معرفی کردن که نوبت به رزی رسید
رزی:من رزیم خوشبختم
چانیول:منم همینطور پس شاگرد من شمایید باید بیشتر با هم آشنا شیم چون قراره تایم طولانی ای رو با هم بگذرونیم
پووووففف دیگه داشت خونمو به جوش میاورد همچین میگه تایم طولانی انگار قراره با هم رابطه داشته باشن😡
جیمین:جیمین خیلی خب آشنایی بسه بریم سراغ اتاقتون خودتون دوس دارین کجا باشین
چانیول:آم به نظرم اتاقم کنار رزی باشه بهتره چون هماهنگی باهاش برای کلاسا اینطوری راحت تره
نه تورو خدا کمت نشه بیا برین تو اتاق مشترک🤬🤬🤬🤬
جیمین:ببخشید ولی اینجا قسمت اتاق دخترا از پسرا جدائه پس همچین اتفاقی نمیفته
همه با تعجب زل زده بودن بهم اما از جدیتم فهمیده بودن نباید چیزی بگن
چانیول: خیلی خب مشکلی نیست فقط اما از کی میتونیم آموزشو شروع کنیم؟
جیمین:از الان
پارت بعد قراره کلی جیمینو دق بدم😂💔
۱۱.۴k
۳۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.