عام... taehyung's little bunny2
پوششش مناسب این هوای سرد نبود...
بلندش کرد و تازه متوجه کوچولو بودن اون موجود شد بی توجه به نیم متر قد موجود اونو داخل خونه برد...
بعد از ساعتها گرم کردنش تازه چشماشو باز کرد و اونموقع بود ک تهیونگ متوجه اون چشمایه بزرگ با مردمک هایی ک خیلی اجازه دیده شدن سفیده چشمش ر نمیداد شد...
چشماش رنگ مشکی داشت ک میتونستی لایه تقریبا نازک بنفشی دورش ببینی...
ازون روز تصمیم گرفت اون موجود رو مخفیانه پیش خودش نگه داره و ازون روز...تقریبا...یه سالی میگذشت...ولی...اون هیچ رشد نکرده بود!
اون موجود تک،بی نقص و عجیبی بود ک تاحالا دنیا به خودش ندیده بود...
شاید فکر کنین ک شما اونو میدادین به بازرسا تا روش آزمایشای علمی انجام شه و کلی کشفیات دیگه...
ولی تهیونگ میترسید! میترسید ک دیگه نبینتش... اون چشمای نازرو... میترسید ک دیگ برشنگردونن!
و البته ک ترسش به جا بود...
البته احتمالا...
خب اون عاشقش شده بود... عاشق اون موجود کیوت و کوچولو!
دوسش داشت در حدی ک قلبش نمیزاشت مغذش کار کنه...
اون یک سال کامل ازون مراقبت کرده بود و بازم میخواست اینکارو ادامه بده...
با وجود ارث های پدریش نیازی به کارو...نداشت میتونست تا آخر عمرش ازین موجود مراقبت کنه!
براش اسم کوک و گذاشت و اونقدر کوک رو دوست داشت ک دلشو نزنه و سالها و سالها براش صبحانه، نهارو شامو سرگمی با جای خواب یا هرچی اون میخواست رو فراهم کنه...
با دستای کوچیکی ک سعی داشت شونشو تکون بده از فکر بیرون اومد و نگاهشو به کوک داد...
=کوک شیرموز میخواد!!
_عام...ولی الان ما...
یک دفعه یاد با قی موندهی شیرها و البته موز نصف مونده ای ک کوک خودش دیشب خورده بودش افتاد بلند شد و با قدم های بزرگ به سمت آشپزخانه رفت
_کوووک!!
کوک بدون جواب دادن با پاهای کوچیکش به سمت پسر دوید...
=شیرموز کوک آمادس؟
_خب نه ولی بگو ببینم شیرموز گردویی میخوای یا خرمایی؟!
=گردویی؟!
_ههه خب اینبار قراره خودم برات درستش کنم و اگومیخوای میتونیم هم گردو و هم خرما بهش اضافه کنیم ها؟
=کوک شیرموز میخواد!..
گفت و چشماش بزرگ و لب بایینش به نشانه اعتراض بیرون اومد و فقط یک جواب نمیشه از تهیونگ نیاز بود ک کوک اخماش بره تو هم...
_عام..خب باشه فقط شیر موز!
گفت و با لبخند سرشو کمی پایین و بعد سرجاش به نشانهی 《حله؟!》 برگردوند
کوک هم همین کار رو در جوابش کرد و لبخند ریزی زد ک اونو شبیه یه خرگوش کوچولو میکرد...
بلندش کرد و تازه متوجه کوچولو بودن اون موجود شد بی توجه به نیم متر قد موجود اونو داخل خونه برد...
بعد از ساعتها گرم کردنش تازه چشماشو باز کرد و اونموقع بود ک تهیونگ متوجه اون چشمایه بزرگ با مردمک هایی ک خیلی اجازه دیده شدن سفیده چشمش ر نمیداد شد...
چشماش رنگ مشکی داشت ک میتونستی لایه تقریبا نازک بنفشی دورش ببینی...
ازون روز تصمیم گرفت اون موجود رو مخفیانه پیش خودش نگه داره و ازون روز...تقریبا...یه سالی میگذشت...ولی...اون هیچ رشد نکرده بود!
اون موجود تک،بی نقص و عجیبی بود ک تاحالا دنیا به خودش ندیده بود...
شاید فکر کنین ک شما اونو میدادین به بازرسا تا روش آزمایشای علمی انجام شه و کلی کشفیات دیگه...
ولی تهیونگ میترسید! میترسید ک دیگه نبینتش... اون چشمای نازرو... میترسید ک دیگ برشنگردونن!
و البته ک ترسش به جا بود...
البته احتمالا...
خب اون عاشقش شده بود... عاشق اون موجود کیوت و کوچولو!
دوسش داشت در حدی ک قلبش نمیزاشت مغذش کار کنه...
اون یک سال کامل ازون مراقبت کرده بود و بازم میخواست اینکارو ادامه بده...
با وجود ارث های پدریش نیازی به کارو...نداشت میتونست تا آخر عمرش ازین موجود مراقبت کنه!
براش اسم کوک و گذاشت و اونقدر کوک رو دوست داشت ک دلشو نزنه و سالها و سالها براش صبحانه، نهارو شامو سرگمی با جای خواب یا هرچی اون میخواست رو فراهم کنه...
با دستای کوچیکی ک سعی داشت شونشو تکون بده از فکر بیرون اومد و نگاهشو به کوک داد...
=کوک شیرموز میخواد!!
_عام...ولی الان ما...
یک دفعه یاد با قی موندهی شیرها و البته موز نصف مونده ای ک کوک خودش دیشب خورده بودش افتاد بلند شد و با قدم های بزرگ به سمت آشپزخانه رفت
_کوووک!!
کوک بدون جواب دادن با پاهای کوچیکش به سمت پسر دوید...
=شیرموز کوک آمادس؟
_خب نه ولی بگو ببینم شیرموز گردویی میخوای یا خرمایی؟!
=گردویی؟!
_ههه خب اینبار قراره خودم برات درستش کنم و اگومیخوای میتونیم هم گردو و هم خرما بهش اضافه کنیم ها؟
=کوک شیرموز میخواد!..
گفت و چشماش بزرگ و لب بایینش به نشانه اعتراض بیرون اومد و فقط یک جواب نمیشه از تهیونگ نیاز بود ک کوک اخماش بره تو هم...
_عام..خب باشه فقط شیر موز!
گفت و با لبخند سرشو کمی پایین و بعد سرجاش به نشانهی 《حله؟!》 برگردوند
کوک هم همین کار رو در جوابش کرد و لبخند ریزی زد ک اونو شبیه یه خرگوش کوچولو میکرد...
۴.۱k
۱۲ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.