پدرم میگفت، بنازم امام خمینی را که با نفس حقش ارتش طاغوتی
پدرم میگفت، بنازم امام خمینی را که با نفس حقش ارتش طاغوتی را به ارتش امام زمانی تبدیل کرد ، اون زمان که حتی همین ها که الان در میان آنان ریاست جمهور هم دیده میشود ، داد می زدند ارتش باید منحل شود، اما امام میگفت ارتش لشکر طیبه خداست.
آری اونروز که استوار محمدی در جبهه قصر شیرین یک تنه و بی باک رفت داخل سنگر کمین عراقی ها و با داد و فریادش واینکه میگفت الموت صدام ، الموت آمریکا، منو به طرف سنگر کشید تا کمکش کنم و یک دفعه صدای رگبار کلاشینکوف را شنیدم و تمام وجودم یخ زد و گفتم لامصب هی میگم آمدیم گشتی شناسایی جلو نرو ، آآآ رفتی خودت هم دادی کشت مارو بیچاره کردی حالا جواب لشکر چه بدم ؟؟.
یک دفعه دیدم محکم زد پس کله م گفت در برو تا نیامدن، چهار نفر توش بود کشتم .
بعدا که ازش میپر سیدم چه حالی داشتی ،با لهجه شیرین کرمانشاهی میگفت "داشی بخدا ده هزار شان برام بخط کنن، سر همشان میبرم عین خیالم نیست، چون امام م گفته"
آره امام به او و امثال او تربیت دینی و جهادی داده بود.
آری اونروز که استوار محمدی در جبهه قصر شیرین یک تنه و بی باک رفت داخل سنگر کمین عراقی ها و با داد و فریادش واینکه میگفت الموت صدام ، الموت آمریکا، منو به طرف سنگر کشید تا کمکش کنم و یک دفعه صدای رگبار کلاشینکوف را شنیدم و تمام وجودم یخ زد و گفتم لامصب هی میگم آمدیم گشتی شناسایی جلو نرو ، آآآ رفتی خودت هم دادی کشت مارو بیچاره کردی حالا جواب لشکر چه بدم ؟؟.
یک دفعه دیدم محکم زد پس کله م گفت در برو تا نیامدن، چهار نفر توش بود کشتم .
بعدا که ازش میپر سیدم چه حالی داشتی ،با لهجه شیرین کرمانشاهی میگفت "داشی بخدا ده هزار شان برام بخط کنن، سر همشان میبرم عین خیالم نیست، چون امام م گفته"
آره امام به او و امثال او تربیت دینی و جهادی داده بود.
۱۹.۷k
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.