فیک کوک ( رز سیاه) p³²
از زبان ا/ت :
بدو رفتم پیش فیلیز که گفت : سلام خانم خانما
گفتم : دیر کردم ببخشید ببخشید.
گفت : اشکال نداره برو سر کارت.
رفتم تو اتاقم که کوک اومد تو و گفت : زن ایندم چطوره؟؟
گفتم : بهتر از این نمیشه... وای نمیدونم چرا ذوق دارم
گفت : خب بلخره شوهر به این خوبی قراره نسبت شه ( با خنده)
خندم گرفت و گفتم : بله دیگه عروس خانمم نقشی نداره دیگه.
کوک اومد دستشو دور کمرم حلقه کرد و شروع کردم با یقه لباسش ور رفتن که گفت : عروس خانم اصل مطلبه.. بلخره پرنس قراره به پرنسسش برسه.
گفتم : تو نمیدونی این پرنسس چقدر میخواد پیش پرنس بمونه
گفت : مطمعن باش پرنس به دستش میاره
یه بوسه رو پیشونیم گذاشت و گفت : راستی به اون داداشتم بگو خیلی دخالت نکنه ( با لبخند خرگوشی)
گفتم : نترس حلش میکنم 😂
بعد خداحافظی کرد و رفت. ووییییی چقدر دوسش دارم واییی خرگوش کوچولوی خودمه. ( منم خرگوش میخوام خ 😐🤌)
( بچه ها مشکل بوجود اومد 😐من یادم نیست گفتم جونگ سو قراره با کی ازدواج کنه خب برای همین میگیم جونگ سو قراره با شخصی به اسم جینا ازدواج کنه 😂🤌 )
برای ناهار با جمع همیشگی مون رفتیم کافه شرکت.
که تهیونگ گفت : خب خب برای عروسی جونگ سو اماده اید؟؟
مینهو گفت : اره گلا تمومه
سوهو گفت : واتتت؟!!! چجوری تو یه شب هزارتا گلو تموم کردین؟ ( بیشتر داداش هزار تا گل برای 8 میزه به میلیون میکشه کلا تا همینجا بدونین 😂🤌 )
جونگ کوک گفت : منم بهشون کمک کردم و شوگا هم بود.
تهیونگ گفت : به به اقا جونگ کوک منو فراموش کردی ها؟ خب منم میومدم!!
جونگ کوک گفت : الان حسودی کردی ها ( خنده )
سوهو گفت : تهیونگ ولشون کن اینا لیاقت کمک مارو ندارن
میا گفت : اشکال نداره دفعه بعد گلای عروسی جونگ کوک و ا/ت رو اماده میکنید
گفتم : بله اون موقع همتونو میگرم زیر بار کار ( خنده شیطون)
تهیونگ دستاشو بالا گرفت و گفت : نه من نیستم
گفتم : حالا میبینیم اقا
همه خندیدن
۰۰۰۰۰
ووییییی بخاطر اینکه تمومش کردم ببخشید پارت از اخرو حذف کردم دارم ادامه میدم 😂🤌💃💃💃💃
بدو رفتم پیش فیلیز که گفت : سلام خانم خانما
گفتم : دیر کردم ببخشید ببخشید.
گفت : اشکال نداره برو سر کارت.
رفتم تو اتاقم که کوک اومد تو و گفت : زن ایندم چطوره؟؟
گفتم : بهتر از این نمیشه... وای نمیدونم چرا ذوق دارم
گفت : خب بلخره شوهر به این خوبی قراره نسبت شه ( با خنده)
خندم گرفت و گفتم : بله دیگه عروس خانمم نقشی نداره دیگه.
کوک اومد دستشو دور کمرم حلقه کرد و شروع کردم با یقه لباسش ور رفتن که گفت : عروس خانم اصل مطلبه.. بلخره پرنس قراره به پرنسسش برسه.
گفتم : تو نمیدونی این پرنسس چقدر میخواد پیش پرنس بمونه
گفت : مطمعن باش پرنس به دستش میاره
یه بوسه رو پیشونیم گذاشت و گفت : راستی به اون داداشتم بگو خیلی دخالت نکنه ( با لبخند خرگوشی)
گفتم : نترس حلش میکنم 😂
بعد خداحافظی کرد و رفت. ووییییی چقدر دوسش دارم واییی خرگوش کوچولوی خودمه. ( منم خرگوش میخوام خ 😐🤌)
( بچه ها مشکل بوجود اومد 😐من یادم نیست گفتم جونگ سو قراره با کی ازدواج کنه خب برای همین میگیم جونگ سو قراره با شخصی به اسم جینا ازدواج کنه 😂🤌 )
برای ناهار با جمع همیشگی مون رفتیم کافه شرکت.
که تهیونگ گفت : خب خب برای عروسی جونگ سو اماده اید؟؟
مینهو گفت : اره گلا تمومه
سوهو گفت : واتتت؟!!! چجوری تو یه شب هزارتا گلو تموم کردین؟ ( بیشتر داداش هزار تا گل برای 8 میزه به میلیون میکشه کلا تا همینجا بدونین 😂🤌 )
جونگ کوک گفت : منم بهشون کمک کردم و شوگا هم بود.
تهیونگ گفت : به به اقا جونگ کوک منو فراموش کردی ها؟ خب منم میومدم!!
جونگ کوک گفت : الان حسودی کردی ها ( خنده )
سوهو گفت : تهیونگ ولشون کن اینا لیاقت کمک مارو ندارن
میا گفت : اشکال نداره دفعه بعد گلای عروسی جونگ کوک و ا/ت رو اماده میکنید
گفتم : بله اون موقع همتونو میگرم زیر بار کار ( خنده شیطون)
تهیونگ دستاشو بالا گرفت و گفت : نه من نیستم
گفتم : حالا میبینیم اقا
همه خندیدن
۰۰۰۰۰
ووییییی بخاطر اینکه تمومش کردم ببخشید پارت از اخرو حذف کردم دارم ادامه میدم 😂🤌💃💃💃💃
۷.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.