تبهکار فریبنده
+خب بزار بگه
_تو دهنتو ببند ، من شوهر و پدر بچتم و میگم این نقشه افتضاح و من مخالفم
÷باشه اقا تو مخالف باش بزار نظرش فقط بپرسم
_فقط نظر
÷فقط نظر
_خیلی خب باشه اما حتی اگه موافق بود حرف من حالا بگو
÷ببین ما باید چوی بکشیم و مالش بین من این اقا تقسیم بشه اما نقشه قبلی با شکست مواجه شد پس الان من نقشه کشیدم ، بیین تو به عنوان خدمتکار وارد عمارت چوی میشی بعد توی نوشیدنی چوی خواب اور بریز بعد اثر انگشت چوی میگیری میزنی روی برگه سند تمام ثروتش بعد هم با تفنگ کارش تمام میکنی همین بعدشم ما فراریت میدیم
+مخالفم
_دیدی
+فقط قسمت کشتنش چون من مثل شما دوتا قاتل نیستم
÷اگه مشکلت اینه که اشکال نداره قبل انکه فراریت بدیم ما میکشیمش
+خب پس اوکیه
_اوکیه میگم مخالفم میگی اوکیه
+چرا
_چون من حاظر نیستم بچه و زنم رو بفرستم توی دهن شیر
+من برات بچه بدنیا نیارم هرزه هات میارن
_هر کاری کنم اون بچهی منه پس وظیفه مراقبت ازش با منه بعدشم بچه به درک تو چی
+از کی تا حالا برات مهم شدم
_همیشه
+یه چیز بگو باورم شه
_یعنی فکر میکنی برام مهم نیستی
+هستم
_اره درسته خیلی اهمیت بهت نمیدم و بهت احساس عاطفی ندارم اما اخرش زنمی سلامتیت مهم برام
+ممنون اما من می خوام برم
_هر کاری دوست داری بکن(حرصی)
و پاشد رفت دم پنجره و سیگارش رو روشن کرد
_تو دهنتو ببند ، من شوهر و پدر بچتم و میگم این نقشه افتضاح و من مخالفم
÷باشه اقا تو مخالف باش بزار نظرش فقط بپرسم
_فقط نظر
÷فقط نظر
_خیلی خب باشه اما حتی اگه موافق بود حرف من حالا بگو
÷ببین ما باید چوی بکشیم و مالش بین من این اقا تقسیم بشه اما نقشه قبلی با شکست مواجه شد پس الان من نقشه کشیدم ، بیین تو به عنوان خدمتکار وارد عمارت چوی میشی بعد توی نوشیدنی چوی خواب اور بریز بعد اثر انگشت چوی میگیری میزنی روی برگه سند تمام ثروتش بعد هم با تفنگ کارش تمام میکنی همین بعدشم ما فراریت میدیم
+مخالفم
_دیدی
+فقط قسمت کشتنش چون من مثل شما دوتا قاتل نیستم
÷اگه مشکلت اینه که اشکال نداره قبل انکه فراریت بدیم ما میکشیمش
+خب پس اوکیه
_اوکیه میگم مخالفم میگی اوکیه
+چرا
_چون من حاظر نیستم بچه و زنم رو بفرستم توی دهن شیر
+من برات بچه بدنیا نیارم هرزه هات میارن
_هر کاری کنم اون بچهی منه پس وظیفه مراقبت ازش با منه بعدشم بچه به درک تو چی
+از کی تا حالا برات مهم شدم
_همیشه
+یه چیز بگو باورم شه
_یعنی فکر میکنی برام مهم نیستی
+هستم
_اره درسته خیلی اهمیت بهت نمیدم و بهت احساس عاطفی ندارم اما اخرش زنمی سلامتیت مهم برام
+ممنون اما من می خوام برم
_هر کاری دوست داری بکن(حرصی)
و پاشد رفت دم پنجره و سیگارش رو روشن کرد
۱.۴k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.