پسر عموی مغرور من●○
پسر عموی مغرور من●○
Chapter two P23
رفتم برای عکاسی
درسته برای شرکت اومدم کره اما این یه بهانه خوب برا شرکت های برندا شد
جلوی شرکت calvin klein وایسادم
از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل
ساعت ۹ شب
خسته و کوفته سوار ماشین کوک شدم و راه افتادم سمت عمارت کوکییییییی
بعد چند مین رسیدم. و از ماشین پیاده شدم و سوئیچ رو دادم به نگهبان و بدو رفتم داخل ه با صدا داد وایسادم
کوک:بعنی چی من امروز قرارداد داشتم بعد خانم اومده اتاقمو قفل کرده ۳ ساعت دیرتر رسیدم الان چی فکر میکنن
لیا: ناراحت نباش از خداشونم باشه
کوک:اوفففف
کوک دستشو تو موهاش کرد و گفت
کوک:فقط ببینمش
منم میخواستم بدون چیزی و به چشم کسی دیده شدن برم داخل که هرزه خانم
لیا:اوههه ا.ت اومدی
بهش اشاره کردم که میکشمت
وبدو رفتم سمت اتاقم و درو قفل کردم که صدای کوک اومد
کوک:ا.ت یا درو باز کن یا میشکونم
ا.ت:خخخخ عمرن
کوک:ا.ت
ا.ت:برو بابا
و صدایی دیگه نشنیدم پشت در نشستم که یهو نفهمیدم چی شدم از خستگی خوابم برد
کوک ویو
رفتم با هزار بدبختی کلید یدک رو پیدا کردم و رفتم سمت دراتاق ا.ت
درو باز کردم که یچیز مانع باز شدن میشد یکم باز کردم که دیدم ا.ت خوابیدی با هزار بدبختی رفتم داخل اتاق
Chapter two P23
رفتم برای عکاسی
درسته برای شرکت اومدم کره اما این یه بهانه خوب برا شرکت های برندا شد
جلوی شرکت calvin klein وایسادم
از ماشین پیاده شدم و رفتم داخل
ساعت ۹ شب
خسته و کوفته سوار ماشین کوک شدم و راه افتادم سمت عمارت کوکییییییی
بعد چند مین رسیدم. و از ماشین پیاده شدم و سوئیچ رو دادم به نگهبان و بدو رفتم داخل ه با صدا داد وایسادم
کوک:بعنی چی من امروز قرارداد داشتم بعد خانم اومده اتاقمو قفل کرده ۳ ساعت دیرتر رسیدم الان چی فکر میکنن
لیا: ناراحت نباش از خداشونم باشه
کوک:اوفففف
کوک دستشو تو موهاش کرد و گفت
کوک:فقط ببینمش
منم میخواستم بدون چیزی و به چشم کسی دیده شدن برم داخل که هرزه خانم
لیا:اوههه ا.ت اومدی
بهش اشاره کردم که میکشمت
وبدو رفتم سمت اتاقم و درو قفل کردم که صدای کوک اومد
کوک:ا.ت یا درو باز کن یا میشکونم
ا.ت:خخخخ عمرن
کوک:ا.ت
ا.ت:برو بابا
و صدایی دیگه نشنیدم پشت در نشستم که یهو نفهمیدم چی شدم از خستگی خوابم برد
کوک ویو
رفتم با هزار بدبختی کلید یدک رو پیدا کردم و رفتم سمت دراتاق ا.ت
درو باز کردم که یچیز مانع باز شدن میشد یکم باز کردم که دیدم ا.ت خوابیدی با هزار بدبختی رفتم داخل اتاق
۲۰.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.