پسر مغرور مدرسه دشمن من1...
ویو ا.ت
سلام من ا.ت هستم من خودمو معرفی کردم
منو ته از بچگی با هم دوست بودیم ولی از وقتی که
به کلاس 12 اومدیم با هم نمیکردیم و دشمن هم شدیم
هر روز بهم متلک میندازه و میره راستی من تنها نیستم
بورام و خواهر ته پیشمن
صبح شده بود بلند شدم و رفتم کارای شخصیمو انجام دادم
و لباس فرم پوشیدم و رفتم مدرسه باز یه روز مسخره ی دیگه
(فلش بک به چند ماه قبل)
ویو ا.ت
خوب باید بریم مدرسه بریم پیش ته تا با هم بریم
خیلی خوبه همه دخترا و پسرا به ما نگاه می کنن
یعنی ته هم قبول می کنه با هم بریم؟ رفتم پیش ته
با حالت سردی نگاهم میکرد
+: سلام ته (ذوق زده)
(+علامت ا.ت _علامت ته)
_: سلام (سرد)
+: ت ته؟
_: هوم (سرد)
+: میای با هم بریم مدرسه؟
_: نه آها راستی رفتیم مدرسه بگو با من هیچ نسبتی نداری
نمی خوام کسی چیزی بدونه که من با تو دوستم (سرد)
+: چ..چرا؟
_: چون دیگه نمی خوام دوستت باشم خداحافظ(سرد)
(زمان حال)
ویو ا.ت
خوب زمان همینجوری میگذره و کسایی که
دوستشون داری رو از دست میدی
خیلی منتظر اردو ام تا ببیینم کی هم اتاقیم میشه
راستی ته یه دوست دختر داره به اسم هانول
رفتم توی کلاس و روی صندلی نشستم
نگاه های سنگین یکی رو روی خودم احساس می کردم
دور و ورم رو نگاه کردم اما چیزی نظرم رو جلب نکرد معلم اومد
همه: سلام استاد
استاد: سلام
تا پایان زنگ به حرف های معلم گوش کردم و زنگ تفریح خورد خوب دوباره متلک های ته شروع میشه الان سریع برم توی حیاط تا چیزی نگفته رفتم توی حیاط و بورام رو دیدم
سریع رفتم پیشش
+: سلامممم امروز توی کلاس نشد حرف بزنیم
(√ علامت بورام)
√: سلامممم اره نشد دیگه اشکال نداره
چخبر
+: سلامتی تو؟
√: هیچ خبری نی بریم کافه؟
+: ارهههه بریمممم
√: .خنده.
رفتیم کافه از شانس بدمون ته و جیهوپ و جین اونجا بودن
رفتیم و روی یه صندلی نشستیم داشتیم هات چاکلت می خوردیم که فیلیکس از پشت سر صدامون زد وای اون
خیلی آشغاله ته خبر نداره اون منو تحدید به ت.ج.ا.و.ز میکه اصلا به درک هی بزار ندونه
+: فرمایش؟
ف: یادته چی گفتم
+: تحدیدتو می گی؟
ف: اره هرزه باید بهت ت.ج.ا.و.ز کنم تا آدم بشی اره (با داد)
یهو ته چرخید سمتمون و خیلی اعصبانی به فیلیکس نگاه می کرد چرا یهو قیافش اینطوری شد؟
ف: دختره ی ج.ن..ده بیا ببینم (با داد)
(دست ا.تو گرفت)
√: هی داری چه گوهی می خوری (با داد)
ف: نکنه توعم میخوای
خواست ببرتم که داد زدم و کمک خواستم
+: کمکککککک این می خواد به من تجاوز کنه کوککککک
خواهش می کنننممم (با داد و گریه)
_: هی چه غلطی داری می کنی؟
ف: به تو ربطی داره این هرزه دشمن توعه بایدم از خدات باشه
_: یه بار دیگه بهش بگی هرزه دهنتو با آسفالت یکی می کنم پس خفه شو و گمشو اونور
فیلیکس ترسید و رفت ولی من میدونستم
از این کارش دست بردار نیست و بلاخره یه روزی کار خودشو می کنه
_: خوبی؟ (سرد)
+: ها؟ اره خوبم
_: اون تحدیدت میکنه؟ (سرد)
+: ا اره
_: چه جور تحدیدی؟ (سرد)
+. باید بریم پشت مدرسه اونجا بگم
_: یعنی تحدیداش اینقدر بده (سرد)
+: اوهوم
_: اوکی
رفتیم پشت مدرسه و من زبون وا کردم
+: خوب از اول بگم
_: هوم
+: خوب اولین باری که دیدمش گفت
دوست دخترش بشم ولی من رد کردم چون اینجور آدما رو میشناسم بعد از اون تحدیداش شروع شد
اولی رو گفت یه بلایی سرت میارم اون پرش ناپیدا
دومی این بود که منو میدزده و منو شکنجه میده
سومی این بود که بهم ت.ج.ا.و.ز میکنه تا الان همینو میگه
و من می دونم روزی کار خودشو می کنه
_: اه فیلیکس اومد
+: واییی حالا چی کار کنم (بغض)
_: وایسا کمکت کنم
منو چسبوند روی دیوار و لباشو کوبید روی لبام و مک میزد
فیلیکس و دیدم که از کوره در رفته بود ولی می خواست خودشو کنترل کنه و از اونجا رفت
ته ازم جدا شد و من هنوز توی شک بودن که گفت
_: این فقط برای کمک کردن بهت بود
+: م میدونم
_: خوبه من دیگه میرم فعلا
+: خداحافظ
چهرش خیلی فرق کرده بود و دوباره از حالت سردی اومده بود بیرون این خوب بود که حداقل باهام سرد صحبت نمی کنه و....
خماریییییی پارت اولللل😂😂
اسلاید دوم استایل ا.ت
اسلاید سوم پوت ا.ت
سلام من ا.ت هستم من خودمو معرفی کردم
منو ته از بچگی با هم دوست بودیم ولی از وقتی که
به کلاس 12 اومدیم با هم نمیکردیم و دشمن هم شدیم
هر روز بهم متلک میندازه و میره راستی من تنها نیستم
بورام و خواهر ته پیشمن
صبح شده بود بلند شدم و رفتم کارای شخصیمو انجام دادم
و لباس فرم پوشیدم و رفتم مدرسه باز یه روز مسخره ی دیگه
(فلش بک به چند ماه قبل)
ویو ا.ت
خوب باید بریم مدرسه بریم پیش ته تا با هم بریم
خیلی خوبه همه دخترا و پسرا به ما نگاه می کنن
یعنی ته هم قبول می کنه با هم بریم؟ رفتم پیش ته
با حالت سردی نگاهم میکرد
+: سلام ته (ذوق زده)
(+علامت ا.ت _علامت ته)
_: سلام (سرد)
+: ت ته؟
_: هوم (سرد)
+: میای با هم بریم مدرسه؟
_: نه آها راستی رفتیم مدرسه بگو با من هیچ نسبتی نداری
نمی خوام کسی چیزی بدونه که من با تو دوستم (سرد)
+: چ..چرا؟
_: چون دیگه نمی خوام دوستت باشم خداحافظ(سرد)
(زمان حال)
ویو ا.ت
خوب زمان همینجوری میگذره و کسایی که
دوستشون داری رو از دست میدی
خیلی منتظر اردو ام تا ببیینم کی هم اتاقیم میشه
راستی ته یه دوست دختر داره به اسم هانول
رفتم توی کلاس و روی صندلی نشستم
نگاه های سنگین یکی رو روی خودم احساس می کردم
دور و ورم رو نگاه کردم اما چیزی نظرم رو جلب نکرد معلم اومد
همه: سلام استاد
استاد: سلام
تا پایان زنگ به حرف های معلم گوش کردم و زنگ تفریح خورد خوب دوباره متلک های ته شروع میشه الان سریع برم توی حیاط تا چیزی نگفته رفتم توی حیاط و بورام رو دیدم
سریع رفتم پیشش
+: سلامممم امروز توی کلاس نشد حرف بزنیم
(√ علامت بورام)
√: سلامممم اره نشد دیگه اشکال نداره
چخبر
+: سلامتی تو؟
√: هیچ خبری نی بریم کافه؟
+: ارهههه بریمممم
√: .خنده.
رفتیم کافه از شانس بدمون ته و جیهوپ و جین اونجا بودن
رفتیم و روی یه صندلی نشستیم داشتیم هات چاکلت می خوردیم که فیلیکس از پشت سر صدامون زد وای اون
خیلی آشغاله ته خبر نداره اون منو تحدید به ت.ج.ا.و.ز میکه اصلا به درک هی بزار ندونه
+: فرمایش؟
ف: یادته چی گفتم
+: تحدیدتو می گی؟
ف: اره هرزه باید بهت ت.ج.ا.و.ز کنم تا آدم بشی اره (با داد)
یهو ته چرخید سمتمون و خیلی اعصبانی به فیلیکس نگاه می کرد چرا یهو قیافش اینطوری شد؟
ف: دختره ی ج.ن..ده بیا ببینم (با داد)
(دست ا.تو گرفت)
√: هی داری چه گوهی می خوری (با داد)
ف: نکنه توعم میخوای
خواست ببرتم که داد زدم و کمک خواستم
+: کمکککککک این می خواد به من تجاوز کنه کوککککک
خواهش می کنننممم (با داد و گریه)
_: هی چه غلطی داری می کنی؟
ف: به تو ربطی داره این هرزه دشمن توعه بایدم از خدات باشه
_: یه بار دیگه بهش بگی هرزه دهنتو با آسفالت یکی می کنم پس خفه شو و گمشو اونور
فیلیکس ترسید و رفت ولی من میدونستم
از این کارش دست بردار نیست و بلاخره یه روزی کار خودشو می کنه
_: خوبی؟ (سرد)
+: ها؟ اره خوبم
_: اون تحدیدت میکنه؟ (سرد)
+: ا اره
_: چه جور تحدیدی؟ (سرد)
+. باید بریم پشت مدرسه اونجا بگم
_: یعنی تحدیداش اینقدر بده (سرد)
+: اوهوم
_: اوکی
رفتیم پشت مدرسه و من زبون وا کردم
+: خوب از اول بگم
_: هوم
+: خوب اولین باری که دیدمش گفت
دوست دخترش بشم ولی من رد کردم چون اینجور آدما رو میشناسم بعد از اون تحدیداش شروع شد
اولی رو گفت یه بلایی سرت میارم اون پرش ناپیدا
دومی این بود که منو میدزده و منو شکنجه میده
سومی این بود که بهم ت.ج.ا.و.ز میکنه تا الان همینو میگه
و من می دونم روزی کار خودشو می کنه
_: اه فیلیکس اومد
+: واییی حالا چی کار کنم (بغض)
_: وایسا کمکت کنم
منو چسبوند روی دیوار و لباشو کوبید روی لبام و مک میزد
فیلیکس و دیدم که از کوره در رفته بود ولی می خواست خودشو کنترل کنه و از اونجا رفت
ته ازم جدا شد و من هنوز توی شک بودن که گفت
_: این فقط برای کمک کردن بهت بود
+: م میدونم
_: خوبه من دیگه میرم فعلا
+: خداحافظ
چهرش خیلی فرق کرده بود و دوباره از حالت سردی اومده بود بیرون این خوب بود که حداقل باهام سرد صحبت نمی کنه و....
خماریییییی پارت اولللل😂😂
اسلاید دوم استایل ا.ت
اسلاید سوم پوت ا.ت
۳۰.۳k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.