اس دو و سه استایل و میکاپ من
اس دو و سه استایل و میکاپ من
اس چهار و پنج استایل و میکاپ مهدیسعلی
سلامم.چطوریین؟ خوش اومدین به ولاگ هانا🥹 خیلی ذوق دارممم🫴 امروز میخوام برم شهربازیی🫶
خب خب من چند روز پیش رفته بودم خرید اینارو خریدمم(اس دو) پس همینارو میپوشم 🥹
*دو سه دقیقه بعد* تادااا چطور شدممم؟
خببب برییمم 🪿
شاید براتون سوال باشه چطوری میرم شهربازی؟ 🪼 خببب باید بگم مهدیسعلی میاد دنبالمم🫴 اوه ی لحظه مهدیس بوق میزنه بسم اللههه
*چند دقیقه بعد*
خب مشاهده کنین مهدیسعلی سگ رو،نمیدونه من دارم ولاگ میگیرممم🧋
سلامم ببخشید دیر اومدمم
مهدیس: میدونی چند دقیقه هست اینجا منتظر توهستم؟ راستی خیلی خوشگل شدی اما خوشگل شدنت مانع اعصبانیت من نمیشه ببین...
هانا: ی لحظه صبر کن دارم فیلم میگیرم
مهدیس: عه خب * به سرعت نور تغییر مود داد😭* ببخشید پرنسس 🫴
هانا: خب بگذریم بزن بریممم
*حدود ده دقیقه گذشت*
هانا: رسیدیمم
مهدیس: بله بله رسیدیم ٭زیر لب غرغر میکنه٭
(از ماشین پیاده میشه و در رو برای هانا باز میکنه)
هانا: وایی مرسی🍓
هانا: خب اول سوار چی بشیمم؟
مهدیسعلی: شاید بهتر باشه سوار چرخ و فلک بشیم😼
هانا: نهه تو میدونی من میترسم از چرخ و فلک😭
مهدیسعلی: بلخ بلخ👍🏻
هانا: اول بستنی بخوریمم
مهدیس: فکر خوبیه
*پنج دقیقه بعد*
هانا: ما بستنی رو خریدیم من بستنی وانیلی خریدم و مهدیس*مکث کرد*
مهدیس: و من؟
هانا: وایی اون سرسره پیچ پیچی عه رو نگاه کنن
مهدیس : اره خیلی قشنگه میخوای سوارش بشیم؟
هانا: نمیدونم اخه من فقط دویست تومن باید خرج کنم😭(ی بنده خدا برام محدودیت گذاشت)
مهدیس: حالا ایراد نداره
هانا: من فقط صد و پنجاه تومن برام موند...
مهدیس: اره میدونم
هانا: خب بیخیال بیا بریم سوار اون اسبه بشیمم
مهدیس: باشه فقط محض اطلاع پنجاه تومنه
هانا: ایراد نداره دیگهه
مهدیس: باشه بریم
* هانا فیلم رو قطع کرد*
هانا: خب بچها من نمیدونم چرا دوربینم خراب شده بود مجبور شدم با گوشی الان این فیلم رو بگیرم، منو مهدیسعلی تصمیم گرفتیم ادامه بدیم به بازی و الان ساعت هفته😭ببخشید دیگهه دوستون دارم تا ولاگ بعدی بای باییی🥐
اس چهار و پنج استایل و میکاپ مهدیسعلی
سلامم.چطوریین؟ خوش اومدین به ولاگ هانا🥹 خیلی ذوق دارممم🫴 امروز میخوام برم شهربازیی🫶
خب خب من چند روز پیش رفته بودم خرید اینارو خریدمم(اس دو) پس همینارو میپوشم 🥹
*دو سه دقیقه بعد* تادااا چطور شدممم؟
خببب برییمم 🪿
شاید براتون سوال باشه چطوری میرم شهربازی؟ 🪼 خببب باید بگم مهدیسعلی میاد دنبالمم🫴 اوه ی لحظه مهدیس بوق میزنه بسم اللههه
*چند دقیقه بعد*
خب مشاهده کنین مهدیسعلی سگ رو،نمیدونه من دارم ولاگ میگیرممم🧋
سلامم ببخشید دیر اومدمم
مهدیس: میدونی چند دقیقه هست اینجا منتظر توهستم؟ راستی خیلی خوشگل شدی اما خوشگل شدنت مانع اعصبانیت من نمیشه ببین...
هانا: ی لحظه صبر کن دارم فیلم میگیرم
مهدیس: عه خب * به سرعت نور تغییر مود داد😭* ببخشید پرنسس 🫴
هانا: خب بگذریم بزن بریممم
*حدود ده دقیقه گذشت*
هانا: رسیدیمم
مهدیس: بله بله رسیدیم ٭زیر لب غرغر میکنه٭
(از ماشین پیاده میشه و در رو برای هانا باز میکنه)
هانا: وایی مرسی🍓
هانا: خب اول سوار چی بشیمم؟
مهدیسعلی: شاید بهتر باشه سوار چرخ و فلک بشیم😼
هانا: نهه تو میدونی من میترسم از چرخ و فلک😭
مهدیسعلی: بلخ بلخ👍🏻
هانا: اول بستنی بخوریمم
مهدیس: فکر خوبیه
*پنج دقیقه بعد*
هانا: ما بستنی رو خریدیم من بستنی وانیلی خریدم و مهدیس*مکث کرد*
مهدیس: و من؟
هانا: وایی اون سرسره پیچ پیچی عه رو نگاه کنن
مهدیس : اره خیلی قشنگه میخوای سوارش بشیم؟
هانا: نمیدونم اخه من فقط دویست تومن باید خرج کنم😭(ی بنده خدا برام محدودیت گذاشت)
مهدیس: حالا ایراد نداره
هانا: من فقط صد و پنجاه تومن برام موند...
مهدیس: اره میدونم
هانا: خب بیخیال بیا بریم سوار اون اسبه بشیمم
مهدیس: باشه فقط محض اطلاع پنجاه تومنه
هانا: ایراد نداره دیگهه
مهدیس: باشه بریم
* هانا فیلم رو قطع کرد*
هانا: خب بچها من نمیدونم چرا دوربینم خراب شده بود مجبور شدم با گوشی الان این فیلم رو بگیرم، منو مهدیسعلی تصمیم گرفتیم ادامه بدیم به بازی و الان ساعت هفته😭ببخشید دیگهه دوستون دارم تا ولاگ بعدی بای باییی🥐
۳.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.