p: 2
p: 2
یه مردی با لباس کارگری بود ( برق کار)
برق کار : ببخشید خانم مثل اینکه سیم ها اتصالی کرده و برقای این منطقه رفته شاید تا 15 دقیقه دیگه بیاد
ا.ت : ممنونی گفتم و تعظیم کردم
رفتم نشستم توی حیاطی پر از سبزه گل های زیبا و هوای ابری ( نکته چون پدر و مادر ات مردن به همین دلیل ارثشون رسیده به ات و سول) رو خیلی دوست دارم که یهو موهام توسط شخصی کشیده شد و اخی گفتم
ته ته : سلام بیب
ا.ت : من بیب تو نیستم پاشو برو از خونه من بیرون
ته ته : چرا
ا.ت : علاوه بر اضافی بودنت چرا منه احمق باید یه خیانت کار رو تو خونم راه بدم
ته ته : (دوباره دستشو کشید تو موهام و به عقب کشید ) هزار بار بهت گفتم من خیانت نکردم مست بودم چون تحریک شدم.
ا.ت : ای ولم کن روانی ولم کننننن
بلخره ولم کرد و داشتم پشت سرم رو ماساژ میدادم البته خب بگم این بار اولشم نیست تقریبا هر روز میاد همین کارو میکنه اما من کارشو فراموش نمیکنما البته الان 6 ماه که ازش جدا شدم و بعد این موضوع شده یک روانی به تمام معنا و فرستادنش تیمارستان اما از اونجا در اومده ، اومده سراغ من
ات : پاشو از خونه من گمشو بیرون
ته ته : ا.ت من منظو.....
ا.ت : گفتم گمشوووووو ( داد)
ته ته : اهههه
ویو ا.ت :
بعد اومدن برقا پاشدم رفتم حوله برداشتم و رفتم حموم نشستم تو وان برای خودم یه اهنگ کلاسیک اروم گذاشتم و به خواب رفتم . بلند شدم دیدم اههه چرا توی دریام احساس کردم یکی داره موهامو میکشه داشتم خفه میشدم که یهو از خواب پاشدم و لخ*ت از وان اومدم بیرون وای داشتم خفه میشدم پاشدم رفتم دوش گرفتم سریع رفتم بیرون جلو اینه فقط 5 دقیقه به خودم تو اینه نگاه میکردم بعد حوله ی تنم رو باز کردم و از تو کمد لب*اس زیر و روم رو بر داشتم پوشیدم و روتین پوستی رو انجام دادم
ویو تهیونگ :
وقتایی که میره از خونه بیرون یواشکی میرم از صفر تا صد خونشو دوربین کار میزارم ولی الانم که از حموم اومده بیرون اه وای خدای من چه بدن خوش فرم و سفیدی داره واقعا هرکی بخواد به جز من به فاک*ش بدم از وست جرش میدم اه خمار داشتم به صفحه گوشی نگاه میکردم که وای داره لباسش رو درمیاره اگه زیادی ببینم دیگه خودمو میکشم گوشیو خاموش کردم رفتم پایین
ویو ا.ت :
دیدم هوا بارونیه و داره نم نم بارون میاد پاشدم رفتم یه قهوه با شیر برایی خودم درست کردم و رفتم کتاب مورد علاقم رو برداشتم و رفتم نشستم تو حیاط و مشغول خوندن شدم
ا.ت : اه اینم تموم شد
تو فکر این بودم که یه چند سالی میشه که مسافرت نرفتم پس پاشدم رفتم گوشی رو برداشتم و...
یه مردی با لباس کارگری بود ( برق کار)
برق کار : ببخشید خانم مثل اینکه سیم ها اتصالی کرده و برقای این منطقه رفته شاید تا 15 دقیقه دیگه بیاد
ا.ت : ممنونی گفتم و تعظیم کردم
رفتم نشستم توی حیاطی پر از سبزه گل های زیبا و هوای ابری ( نکته چون پدر و مادر ات مردن به همین دلیل ارثشون رسیده به ات و سول) رو خیلی دوست دارم که یهو موهام توسط شخصی کشیده شد و اخی گفتم
ته ته : سلام بیب
ا.ت : من بیب تو نیستم پاشو برو از خونه من بیرون
ته ته : چرا
ا.ت : علاوه بر اضافی بودنت چرا منه احمق باید یه خیانت کار رو تو خونم راه بدم
ته ته : (دوباره دستشو کشید تو موهام و به عقب کشید ) هزار بار بهت گفتم من خیانت نکردم مست بودم چون تحریک شدم.
ا.ت : ای ولم کن روانی ولم کننننن
بلخره ولم کرد و داشتم پشت سرم رو ماساژ میدادم البته خب بگم این بار اولشم نیست تقریبا هر روز میاد همین کارو میکنه اما من کارشو فراموش نمیکنما البته الان 6 ماه که ازش جدا شدم و بعد این موضوع شده یک روانی به تمام معنا و فرستادنش تیمارستان اما از اونجا در اومده ، اومده سراغ من
ات : پاشو از خونه من گمشو بیرون
ته ته : ا.ت من منظو.....
ا.ت : گفتم گمشوووووو ( داد)
ته ته : اهههه
ویو ا.ت :
بعد اومدن برقا پاشدم رفتم حوله برداشتم و رفتم حموم نشستم تو وان برای خودم یه اهنگ کلاسیک اروم گذاشتم و به خواب رفتم . بلند شدم دیدم اههه چرا توی دریام احساس کردم یکی داره موهامو میکشه داشتم خفه میشدم که یهو از خواب پاشدم و لخ*ت از وان اومدم بیرون وای داشتم خفه میشدم پاشدم رفتم دوش گرفتم سریع رفتم بیرون جلو اینه فقط 5 دقیقه به خودم تو اینه نگاه میکردم بعد حوله ی تنم رو باز کردم و از تو کمد لب*اس زیر و روم رو بر داشتم پوشیدم و روتین پوستی رو انجام دادم
ویو تهیونگ :
وقتایی که میره از خونه بیرون یواشکی میرم از صفر تا صد خونشو دوربین کار میزارم ولی الانم که از حموم اومده بیرون اه وای خدای من چه بدن خوش فرم و سفیدی داره واقعا هرکی بخواد به جز من به فاک*ش بدم از وست جرش میدم اه خمار داشتم به صفحه گوشی نگاه میکردم که وای داره لباسش رو درمیاره اگه زیادی ببینم دیگه خودمو میکشم گوشیو خاموش کردم رفتم پایین
ویو ا.ت :
دیدم هوا بارونیه و داره نم نم بارون میاد پاشدم رفتم یه قهوه با شیر برایی خودم درست کردم و رفتم کتاب مورد علاقم رو برداشتم و رفتم نشستم تو حیاط و مشغول خوندن شدم
ا.ت : اه اینم تموم شد
تو فکر این بودم که یه چند سالی میشه که مسافرت نرفتم پس پاشدم رفتم گوشی رو برداشتم و...
۸.۷k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.