در دبستان ازل حسن تو ارشادم کرد
در دبستان ازل حسن تو ارشادم کرد
بهر صیدم زکرم لطف تو امدادم کرد
نفس بدطینت من مایل هر باطل بود
فیض بخشی تو از از دست وی آزادم کرد
ای انسان چرا غیر خدا را می خواهی ؟!
مگر از غیر او چه دیده ای ؟!
اگر او نخواهد هیچ چیز موثر نیست
و برگشت تو به اوست
مشکل اینه که همه چیز رو برای خودمون می خواهیم
حتی خدا رو ...
ای انسان همه تو را برای خود می خواهند و
من تو را برای خودت می خواهم پس از من مگریز
پای بر سر خود نه دوست را در آغوش آر
تا به کعبه ی وصلش دوری تو یک گام است
گر ز خویشتن رستی با حبیب پیوستی
ورنه تا ابد می سوز ، کار و بار تو خام است
بنده ی من ٬ من درکت می کنم چرا سراغم نمیای ؟!
چرا با من حرف نمی زنی؟!
منتظرتم بیا ....
بهر صیدم زکرم لطف تو امدادم کرد
نفس بدطینت من مایل هر باطل بود
فیض بخشی تو از از دست وی آزادم کرد
ای انسان چرا غیر خدا را می خواهی ؟!
مگر از غیر او چه دیده ای ؟!
اگر او نخواهد هیچ چیز موثر نیست
و برگشت تو به اوست
مشکل اینه که همه چیز رو برای خودمون می خواهیم
حتی خدا رو ...
ای انسان همه تو را برای خود می خواهند و
من تو را برای خودت می خواهم پس از من مگریز
پای بر سر خود نه دوست را در آغوش آر
تا به کعبه ی وصلش دوری تو یک گام است
گر ز خویشتن رستی با حبیب پیوستی
ورنه تا ابد می سوز ، کار و بار تو خام است
بنده ی من ٬ من درکت می کنم چرا سراغم نمیای ؟!
چرا با من حرف نمی زنی؟!
منتظرتم بیا ....
۷۵۱
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.