سناریو ( درخواستی )

وقتی ازدواج اجباری داشتین مجبورین یه شب باهاش. رابطه داشته باشی

نامجون : چه بخوای چه نخوای باید انجامش بدیم چون دیگه زن و شوهریم

جین : امشب شب عروسیه باید انجامش بدیم چون رسمه

شوگا : (روت خیمه میزنه ) اههههههه مجبورم وگرنه ازت بدم میاد

هوسوک : بدو تو اتاق امشب باید حسابی بهم سرویس بدی ( پوزخند ترسناک )

جیمین : امشب یه کاری میکنم جون بدی زیرم ( جذاب و عصبی )

تهیونگ : دیک من باید توی کثیف رو لمس کنه ؟؟

جونگ کوک : با همه خداحافظی کن چون امشب تموم میشی ( پوزخند و طلبکار )