love shot (p21)
ا.ت ویو
دیگه نمیتونم قشنگ داره پاره میشه
ا.ت : یونگی خوبی؟خیلی عرق کردی
یونگی با حالت خماری نگاهم کرد
یونگی : اره....نه نه نه اصن خوب نیستم ا.ت
ا.ت :چت شده ؟
یونگی : واقعا نمیدونی؟
ا.ت:میدونم
یونگی :میشه؟لطفا
ا.ت:باید فک کنم
یونگی : ا.تتتت
ا.ت :تا آخر فیلم یه ربع مونده میتونی وایسی؟
یونگی :اره فک کنم بتونم
بعد فیلم
یونگی ویو
دیگه خداییش دارم جر میخورم
دست ا.ت رو گرفتمو از سینما رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم توراه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا وارد خونه شدم دستمو روی دیوار کوبیدمو ا.ت رو گیر آوردم
یونگی : صبرم دیگه تموم شده امشب قراره شب خوبی بشه
تا اینو گفتم ا.ت دستشو بهم قفل کرد و زیر لب یه چیزایی گفت
یونگی : چیکار داری میکنی؟
ا.ت : دارم اشهدمو به عنوان یه دختر باکره میخونم
یونگی
یونگی:چطور انقد کیوتی؟
ادمین ویو
و یونگی خنده ی ا.ت رو بوسیدو ا.ت هم همراهی کرد
پارت بعدم امروز میزارم گفته باشم اسماته🥲🤌💕
دیگه نمیتونم قشنگ داره پاره میشه
ا.ت : یونگی خوبی؟خیلی عرق کردی
یونگی با حالت خماری نگاهم کرد
یونگی : اره....نه نه نه اصن خوب نیستم ا.ت
ا.ت :چت شده ؟
یونگی : واقعا نمیدونی؟
ا.ت:میدونم
یونگی :میشه؟لطفا
ا.ت:باید فک کنم
یونگی : ا.تتتت
ا.ت :تا آخر فیلم یه ربع مونده میتونی وایسی؟
یونگی :اره فک کنم بتونم
بعد فیلم
یونگی ویو
دیگه خداییش دارم جر میخورم
دست ا.ت رو گرفتمو از سینما رفتیم بیرون سوار ماشین شدیم توراه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد تا وارد خونه شدم دستمو روی دیوار کوبیدمو ا.ت رو گیر آوردم
یونگی : صبرم دیگه تموم شده امشب قراره شب خوبی بشه
تا اینو گفتم ا.ت دستشو بهم قفل کرد و زیر لب یه چیزایی گفت
یونگی : چیکار داری میکنی؟
ا.ت : دارم اشهدمو به عنوان یه دختر باکره میخونم
یونگی
یونگی:چطور انقد کیوتی؟
ادمین ویو
و یونگی خنده ی ا.ت رو بوسیدو ا.ت هم همراهی کرد
پارت بعدم امروز میزارم گفته باشم اسماته🥲🤌💕
۶.۵k
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.