مافیای من
پارت ۵
که دیدم میانا بایه تیکه پارچه داری هرزگی میکنه
پایان فلش بک
از اون به بعد دیگه عاشق کسی نشدم تو فکر بودم که در زده شد اجازه دادم بیاد داخل ا.ت قهوه رو آورده بود
وقتی قهورو داد رفت چند مین بعد گوشیم زنگ خورد کوک بود جواب دادم
مکالمه
کوک:سلام
ته :سلام چه عجب یادی از ما کردی
کوک : فردا دارم برمیگردم کره (کوک آلمان بود)
ته:پس بر اومدنت جشن میگیرم
کوک:بای
ته :بای
رفتم پایین به همه خدمتکارا گفتم که عمارت رو تمیز و آماده کنند برا جشن
ا.ت ویو
ارباب اومد گفت امارت و تمیز وآماده کنیم و غذا های رنگارنگ درست کنیم رفتیم عمارت تمیز کردیم و آماده کردیم شب شده بود رفتم بخوابم
فلش بک بعد مهمونی(گشادیم میشه بنویسم)
مهمانا رفته بودن داشتم عمارت رو تمیز میکردم که یهو
.........
خماری
۵ تا لایک بعدی
که دیدم میانا بایه تیکه پارچه داری هرزگی میکنه
پایان فلش بک
از اون به بعد دیگه عاشق کسی نشدم تو فکر بودم که در زده شد اجازه دادم بیاد داخل ا.ت قهوه رو آورده بود
وقتی قهورو داد رفت چند مین بعد گوشیم زنگ خورد کوک بود جواب دادم
مکالمه
کوک:سلام
ته :سلام چه عجب یادی از ما کردی
کوک : فردا دارم برمیگردم کره (کوک آلمان بود)
ته:پس بر اومدنت جشن میگیرم
کوک:بای
ته :بای
رفتم پایین به همه خدمتکارا گفتم که عمارت رو تمیز و آماده کنند برا جشن
ا.ت ویو
ارباب اومد گفت امارت و تمیز وآماده کنیم و غذا های رنگارنگ درست کنیم رفتیم عمارت تمیز کردیم و آماده کردیم شب شده بود رفتم بخوابم
فلش بک بعد مهمونی(گشادیم میشه بنویسم)
مهمانا رفته بودن داشتم عمارت رو تمیز میکردم که یهو
.........
خماری
۵ تا لایک بعدی
۸.۹k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.