سناریو
خشن
پارت2
ویو ا. ت: الان صبح چهارشنبه
و با سو جون طرف کشتی حرکت کردیم ( استایل ا. ت اسلاید دو )
چمدونم دارم که بزارن تو اتاقم
موهامو باز بود باد زد ریخت رو صورتم😑
سو جون: اینو 😁😂
ا. ت : نخند تا بزنم فکتو پایین بیارم
سو جون : وحشی
سوار کشتی شدیم دیدم یکی پشت سرم داد میزنه
ا. ت
من سو جون رومونو برگردوندیم
جیمین بود پس بگوکه اینا 7تا آیدل میگفت
جیمین و اعضا اومدن طرفمون
ا . ت: سلام
جیمین: سلام، اعضا معرفی میکنم دوستمه
ا. ت: سلام ، خوبید
اعضا: سلام، مرسی
جیمینتو ذهنش: بدبختم چقد من دوست پسر داره
جیمین: دوست پسرته
ا. ت: نه، دوستمه اگه این دوست پسرم باشه خودمو از همینجا پایین میندازم
سو جون: بی تربیت
ا. ت:😎 میدونم بی تربیتم
سو جون : بریم یه چیز بخوریم
ا. ت: میاین بریم یه چیز بخوریم
نامجون: نه ممنون خودتون برید
ا. ت : باشه
رفتیم رستوران کشتی
ویو جیمین: تا ا. ت رفت
یقه نامجون گرفتم: چرا گفتی ما نمیریم
گریه الکی
نامجون: نگو......
جونگ کوک: اره دوست داره 😁
جیمین: میمردی نمی گفتی
جونگ کوک: آره 😁
ویوا. ت
اتاق از رستوران بر گشتیم نشستیم رو صندلی
بعد اعضا تو اتاقشون بودن
بعد شب شد اعضا اومدن بیرون
جیمین اومد پیش
جیمین: حالا چی شد اومدی تایلند
سو جون یه ریز خنده رفت
ا. ت: راننده ماشین مسابقه یم
جیمین: واقعا
پارت2
ویو ا. ت: الان صبح چهارشنبه
و با سو جون طرف کشتی حرکت کردیم ( استایل ا. ت اسلاید دو )
چمدونم دارم که بزارن تو اتاقم
موهامو باز بود باد زد ریخت رو صورتم😑
سو جون: اینو 😁😂
ا. ت : نخند تا بزنم فکتو پایین بیارم
سو جون : وحشی
سوار کشتی شدیم دیدم یکی پشت سرم داد میزنه
ا. ت
من سو جون رومونو برگردوندیم
جیمین بود پس بگوکه اینا 7تا آیدل میگفت
جیمین و اعضا اومدن طرفمون
ا . ت: سلام
جیمین: سلام، اعضا معرفی میکنم دوستمه
ا. ت: سلام ، خوبید
اعضا: سلام، مرسی
جیمینتو ذهنش: بدبختم چقد من دوست پسر داره
جیمین: دوست پسرته
ا. ت: نه، دوستمه اگه این دوست پسرم باشه خودمو از همینجا پایین میندازم
سو جون: بی تربیت
ا. ت:😎 میدونم بی تربیتم
سو جون : بریم یه چیز بخوریم
ا. ت: میاین بریم یه چیز بخوریم
نامجون: نه ممنون خودتون برید
ا. ت : باشه
رفتیم رستوران کشتی
ویو جیمین: تا ا. ت رفت
یقه نامجون گرفتم: چرا گفتی ما نمیریم
گریه الکی
نامجون: نگو......
جونگ کوک: اره دوست داره 😁
جیمین: میمردی نمی گفتی
جونگ کوک: آره 😁
ویوا. ت
اتاق از رستوران بر گشتیم نشستیم رو صندلی
بعد اعضا تو اتاقشون بودن
بعد شب شد اعضا اومدن بیرون
جیمین اومد پیش
جیمین: حالا چی شد اومدی تایلند
سو جون یه ریز خنده رفت
ا. ت: راننده ماشین مسابقه یم
جیمین: واقعا
۱۳.۴k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.