پارت ۲۰ (گزارش نکن)
جیمین: من خستمه بیا اسنپ بگیریم بریم
بورام : باشه
بورام
از لینا خداحافظی کردیم
و سوار شدیم و رفتیم وسایلمو بردم و
رفتیم داخل مامان بابام نبودن
بورام: مامان بابام کجان؟
م.جیمین: عزیزم رفتن خونه همینجا جفت خونمونه
بورام : پس من میرم خداحافظ
جیمین: خداحافظ
جیمین
بورام رفت منم رفتم داخل اتاقم وسایل رو گذاشتم رو تخت و رفتم حموم بعد نیم ساعت اومدم بیرون موهاموخشک کردم و لباسامو پوشیدم نشستم رو تخت و یه کتاب برداشتم داشتم میخوندم که خوابم برد
پرش زمان به ساعت 6
بورام
ساعتو چککردم 6بود ساعت 8باید برم مهمونی به لینا زنگ زدم گف داره آماده میشه
و چن بار به جیمین زنگ زدم جواب نداد
رفتم یه دوش 10مینی گرفتم و موهامو خشک کردم به موهام حالت دادم و میکاپ کردم لباسام و کفشمو پوشیدم ساعت 7 ونیم شده بود دوباره به جیمین زنگ زدم جواب ندادم رفتم دنبالش مامانش گف خوابه
رفتم بیدارش کنم
بورام: جیغ*
جیمین : چی شدهه؟؟
بورام: نیم ساعت دیگه باید بریم مهمونی تو خوابیییی؟؟؟
بورام : باشه
بورام
از لینا خداحافظی کردیم
و سوار شدیم و رفتیم وسایلمو بردم و
رفتیم داخل مامان بابام نبودن
بورام: مامان بابام کجان؟
م.جیمین: عزیزم رفتن خونه همینجا جفت خونمونه
بورام : پس من میرم خداحافظ
جیمین: خداحافظ
جیمین
بورام رفت منم رفتم داخل اتاقم وسایل رو گذاشتم رو تخت و رفتم حموم بعد نیم ساعت اومدم بیرون موهاموخشک کردم و لباسامو پوشیدم نشستم رو تخت و یه کتاب برداشتم داشتم میخوندم که خوابم برد
پرش زمان به ساعت 6
بورام
ساعتو چککردم 6بود ساعت 8باید برم مهمونی به لینا زنگ زدم گف داره آماده میشه
و چن بار به جیمین زنگ زدم جواب نداد
رفتم یه دوش 10مینی گرفتم و موهامو خشک کردم به موهام حالت دادم و میکاپ کردم لباسام و کفشمو پوشیدم ساعت 7 ونیم شده بود دوباره به جیمین زنگ زدم جواب ندادم رفتم دنبالش مامانش گف خوابه
رفتم بیدارش کنم
بورام: جیغ*
جیمین : چی شدهه؟؟
بورام: نیم ساعت دیگه باید بریم مهمونی تو خوابیییی؟؟؟
۷.۴k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.