پارت ۲
وسایلمو جمع کردم به سنت ماشین بابام رفتم چند دقیقه بعد رسیدیم فرودگاه از مامان بابام خدافظی کردمو به سمت هواپیما راه افتادم
۱۳ ساعت بعد
الان رسیدم کره ولی نمیشه زیاد بین آدما بمونم چون گرگینم رفتم یه هتل گرفتم لباسامو در آوردم جلو آیین ه واستادم اع گوشام که باز در اومدن فردا شب نمیدونم مرا یه فکر به سرم زد الان من که گرگم برم اکدامی تا جین رو ببینم و کار خودمو کردم رفتم بالای پشت بدم اکدامی درسته جین تو حیاط اکدامی بود با دوستاش همینجوری چند ساعت گذشت که صدای یک نفر از پایین پشت بوم اومد معلومه که فهمیدن
٪بگیرنش فرار نکنه
میخواستم فرار کنم که گرفتنم هعیی یه لحظه چشمامو بستم باز که کردم جین رو به روم بود بهم دستبند میزد
جین: را بیوفت
باهاش رفتم که توی اتاق بود دستبند رو به تخت قفل کردو خودش رفت هویی کجا میری..
۱۳ ساعت بعد
الان رسیدم کره ولی نمیشه زیاد بین آدما بمونم چون گرگینم رفتم یه هتل گرفتم لباسامو در آوردم جلو آیین ه واستادم اع گوشام که باز در اومدن فردا شب نمیدونم مرا یه فکر به سرم زد الان من که گرگم برم اکدامی تا جین رو ببینم و کار خودمو کردم رفتم بالای پشت بدم اکدامی درسته جین تو حیاط اکدامی بود با دوستاش همینجوری چند ساعت گذشت که صدای یک نفر از پایین پشت بوم اومد معلومه که فهمیدن
٪بگیرنش فرار نکنه
میخواستم فرار کنم که گرفتنم هعیی یه لحظه چشمامو بستم باز که کردم جین رو به روم بود بهم دستبند میزد
جین: را بیوفت
باهاش رفتم که توی اتاق بود دستبند رو به تخت قفل کردو خودش رفت هویی کجا میری..
۶.۱k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.