فیک جیمین
ازدواج اجباری
پارت ۱۱
ویو ا.ت
بعد از اینکه جیمین از خونه رفت بیرون برای اینکه حوصلم سر نره رفتم سمت تلویزیون .... هی کانالو بالا و پایین میکردم اما .. هیچی نداشت .....
( صدای زنگ موبایل )
دیدم گوشیم داره زنگ میخوره .... سولی بود
(مکالمشون)
سولی : سلاام
ا.ت : سلام
سولی : ا.ت میای بریم بار ؟؟؟
ا.ت : نه نمیخوام
سولی : بیا دیگهه ... تروخداا
ا.ت : خب ... باشه .... ساعت چند ؟
سولی : ساعت ۷ میام دنبالت ... اماده باش
ا.ت : اوم ... اوکی
سولی : بایی
ا.ت : بای
(قطع کرد )
ساعتو نگاه کردم ساعت ۲ بود ..... رفتم توی اتاق و خودمو پرت کردم روی تخت داشتم با گوشی ور میرفتم که کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد ................
اروم چشمامو باز کردم دستمو بردم سمت موبایلم ... ساعت ... ساعت ۶ و نیمهه مثل برق گرفته ها از جام بلند شدم رفتم سمت حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون یه لباس باز پوشیدمو موهامو باز گذاشتم یه میکاپ لایت کردم .......
( صدای بوق ماشین)
از خونه رفتم بیرون ... سولی تو ماشین منتظرم بود .... رفتم توی ماشین
۱۵ مین بعد
رسیدیم باز وقتی وارد شدیم بوی سیگار و ... داشت حالم و به هم میزد ... رفتیم سر یه میز
گارسون : چی میل دارید ؟
سولی : یه الکل ۸۰ درصد
ا.ت : یه الکل ۶۰ درصد
گارسون : چشم
داشتم یکم به دور و بر نگاه میکردم که یهو ..............
پارت ۱۱
ویو ا.ت
بعد از اینکه جیمین از خونه رفت بیرون برای اینکه حوصلم سر نره رفتم سمت تلویزیون .... هی کانالو بالا و پایین میکردم اما .. هیچی نداشت .....
( صدای زنگ موبایل )
دیدم گوشیم داره زنگ میخوره .... سولی بود
(مکالمشون)
سولی : سلاام
ا.ت : سلام
سولی : ا.ت میای بریم بار ؟؟؟
ا.ت : نه نمیخوام
سولی : بیا دیگهه ... تروخداا
ا.ت : خب ... باشه .... ساعت چند ؟
سولی : ساعت ۷ میام دنبالت ... اماده باش
ا.ت : اوم ... اوکی
سولی : بایی
ا.ت : بای
(قطع کرد )
ساعتو نگاه کردم ساعت ۲ بود ..... رفتم توی اتاق و خودمو پرت کردم روی تخت داشتم با گوشی ور میرفتم که کم کم چشمام سنگین شد و خوابم برد ................
اروم چشمامو باز کردم دستمو بردم سمت موبایلم ... ساعت ... ساعت ۶ و نیمهه مثل برق گرفته ها از جام بلند شدم رفتم سمت حموم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و اومدم بیرون یه لباس باز پوشیدمو موهامو باز گذاشتم یه میکاپ لایت کردم .......
( صدای بوق ماشین)
از خونه رفتم بیرون ... سولی تو ماشین منتظرم بود .... رفتم توی ماشین
۱۵ مین بعد
رسیدیم باز وقتی وارد شدیم بوی سیگار و ... داشت حالم و به هم میزد ... رفتیم سر یه میز
گارسون : چی میل دارید ؟
سولی : یه الکل ۸۰ درصد
ا.ت : یه الکل ۶۰ درصد
گارسون : چشم
داشتم یکم به دور و بر نگاه میکردم که یهو ..............
۱.۳k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.