red moon
#red_moon
#ماه_سرخ
P3
پنجره های عمارت سیاه بودن، دود پیچ داری
از شیروانی اش به بیرون جریان داشت .در اعماق تاریک خنکش سکوت بی قاعده بی حدی بود ، درب عمارت به زیر یک پلکان بلند استوانه ای به سمت جنگل باز میشد
پرده ها به رنگ تاریکی شب هر کدومشون به وسعت یک در بود
عمارت با چوب بلوط قهوه ایی رنگی کف پوش شده بود سایه شمع های لوستر فلزی روی زمین افتاده بود .سالن خالی از هیچی بود تنها یک میز دوازده نفره غذا خوری با صندلی های قدیمی فرسوده داشت که رومیزی خاک گرفته قرمزی روش پهن بود
ویو جونکوک : اینجا یه چیزی درست نیست این خونه و این عمارت یکم عجیبین! از آشپز خونه بیرون اومدم پسرا کنار شومینه نشسته بودن دستاشونو سمت آتیش گرفته بودن سرگرم صحبت بودن خواستم بهشون ملحق بشم اما چیزی که دیدم تمام توجه حواسمو سمت خودش پرت کرد. درست کنار راه پله چوبی تابلوی با عظمتی قرار داشت اون تابلو زیبایی نفس گیر حیرت آور، غم آلودی داشت ! شخصی که توی عکس بودچشمانی به رنگ آبی آسمان داشت رگ هایی از طلای ناب میان موهای بلوندش بود که بلند افشان روی شانه هاش ریخته بودند چهار شانه تنومند به نظر میرسید بیشتر از هر چیزی انگشتری که دستش توجهمو جلب کرد ! انگشتری با دور گیر نقره ایی یاقوت سرخی که وسطش میدرخشید
به تابلو نزدیکتر شدم دستی روش کشیدم مردی که توی این عکسه کی میتونه باشه ؟ البته شاید فقط یه نقاشی عطیقه از یه نظامی قدیمی یا ولیعهد یا همچین چیزیه
به پسرا ملحق شدم کنارشون نشستم
ات مشغول درست کردن چای بود با صدای آرومی گفتم بچها حس نمیکنید اینجا یه جوریه یعنی یه طوراییه ؟
پسرا که متوجه حرفام نشدن به هم دیگ نگاهی انداختم برای لحظه ای احساس احمق بودن بهم دست داد اما خب حرفمو زدم
هی ببینید اینجا عجیبیه همین طور هم این دختره تو این خونه هیچی وجود نداره نه تلویزیون نه لباس شویی و نه هیچ ظرف هر چیز دیگه ایی بعدشم کدوم آدم عاقلی وسط جنگل زندگی میکنه ؟ اونم به دختر جوون بدون هیچ اینترنت و آنتنی خودشم که ... نامجون حرفمو ادامه داد گفت : پوستش خیلی سفید رنگ پریده غیر عادی بود درسته اما خب هیچ کدوم از اینا بهانه خوبی نیست جونکوکا ! اینکه تلویزیون یا وسیله ای نداره هم به خودش مربوطه
یونگی : درسته بعدشم فقط این عمارت نیست ! زمانی که داشتیم از کوه بالا میومدیم چند تا خونه دیگ بالای تپه بود خونه های جنگلی هرچی نباشه اینجا یه منطقه گردشگریه درسته !
__________________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy9589 @bts.armi.yoongi.laver
#ماه_سرخ
P3
پنجره های عمارت سیاه بودن، دود پیچ داری
از شیروانی اش به بیرون جریان داشت .در اعماق تاریک خنکش سکوت بی قاعده بی حدی بود ، درب عمارت به زیر یک پلکان بلند استوانه ای به سمت جنگل باز میشد
پرده ها به رنگ تاریکی شب هر کدومشون به وسعت یک در بود
عمارت با چوب بلوط قهوه ایی رنگی کف پوش شده بود سایه شمع های لوستر فلزی روی زمین افتاده بود .سالن خالی از هیچی بود تنها یک میز دوازده نفره غذا خوری با صندلی های قدیمی فرسوده داشت که رومیزی خاک گرفته قرمزی روش پهن بود
ویو جونکوک : اینجا یه چیزی درست نیست این خونه و این عمارت یکم عجیبین! از آشپز خونه بیرون اومدم پسرا کنار شومینه نشسته بودن دستاشونو سمت آتیش گرفته بودن سرگرم صحبت بودن خواستم بهشون ملحق بشم اما چیزی که دیدم تمام توجه حواسمو سمت خودش پرت کرد. درست کنار راه پله چوبی تابلوی با عظمتی قرار داشت اون تابلو زیبایی نفس گیر حیرت آور، غم آلودی داشت ! شخصی که توی عکس بودچشمانی به رنگ آبی آسمان داشت رگ هایی از طلای ناب میان موهای بلوندش بود که بلند افشان روی شانه هاش ریخته بودند چهار شانه تنومند به نظر میرسید بیشتر از هر چیزی انگشتری که دستش توجهمو جلب کرد ! انگشتری با دور گیر نقره ایی یاقوت سرخی که وسطش میدرخشید
به تابلو نزدیکتر شدم دستی روش کشیدم مردی که توی این عکسه کی میتونه باشه ؟ البته شاید فقط یه نقاشی عطیقه از یه نظامی قدیمی یا ولیعهد یا همچین چیزیه
به پسرا ملحق شدم کنارشون نشستم
ات مشغول درست کردن چای بود با صدای آرومی گفتم بچها حس نمیکنید اینجا یه جوریه یعنی یه طوراییه ؟
پسرا که متوجه حرفام نشدن به هم دیگ نگاهی انداختم برای لحظه ای احساس احمق بودن بهم دست داد اما خب حرفمو زدم
هی ببینید اینجا عجیبیه همین طور هم این دختره تو این خونه هیچی وجود نداره نه تلویزیون نه لباس شویی و نه هیچ ظرف هر چیز دیگه ایی بعدشم کدوم آدم عاقلی وسط جنگل زندگی میکنه ؟ اونم به دختر جوون بدون هیچ اینترنت و آنتنی خودشم که ... نامجون حرفمو ادامه داد گفت : پوستش خیلی سفید رنگ پریده غیر عادی بود درسته اما خب هیچ کدوم از اینا بهانه خوبی نیست جونکوکا ! اینکه تلویزیون یا وسیله ای نداره هم به خودش مربوطه
یونگی : درسته بعدشم فقط این عمارت نیست ! زمانی که داشتیم از کوه بالا میومدیم چند تا خونه دیگ بالای تپه بود خونه های جنگلی هرچی نباشه اینجا یه منطقه گردشگریه درسته !
__________________________________
نویسنده ها : @ayyyyyy9589 @bts.armi.yoongi.laver
۲.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.