کوک: اون نمیتونه منو بکشه
کوک: اون نمیتونه منو بکشه
جیمین: نزار امتحانش کنه
ات: سلامی دوباره به چانگ هو
چانگ هو:(خنده)
ات: بچها خل شد تو این یه دقیقه
جیمین و یونگی: چمدونم
ات: چته تو
چانگ هو: میدونی الا جئون جانگکوک دامادمه
و تو دشمنش میشی و اینو میدونم که عاشق
حرفش نصفه موند به مشت تو دهنش توسط
ات
ات: عشقی وجود نداره اون همش یه شوخیه
چانگ هو: ولی بازم باید با دوستت در بیفتی
ات: اگر بفهمه میخواستی باهام چیکار کنی
اونم میکشتت
فلش بک به روزی که ات پیش چانگ هو بود
ات: سلام عمو
چانگ هو: سلام دخترم
ات: عمو جیا کجاست میخوام برم پیشش
چانگ هو: اون تو اتاقشه برو پیشش
ویو ات
رفتم تو اتاقه جیا کسی نبود خواستم برم بیرون که
عمو چانگ هو اومد درو پشت سرش بست
یادش رفت قفلش کنه
ات: عمو نیس که
چانگ هو: وقتی منو داری چیکار به جیا داری
ات: الان فهمیدم چقدر عوضی که بع دختر همکارت میخوای تجا*وز کنی
هه من نمیذارم
چانگ هو: تو نمیذازی تو فقط یع بچه دبیرستانی هستی
ات ویو
با چند تا ضربع بد بخت به فنا رف ولی نمرد سریع فرار کردم و به یونگی گفتم
پایان فلش بک
جیمین: نزار امتحانش کنه
ات: سلامی دوباره به چانگ هو
چانگ هو:(خنده)
ات: بچها خل شد تو این یه دقیقه
جیمین و یونگی: چمدونم
ات: چته تو
چانگ هو: میدونی الا جئون جانگکوک دامادمه
و تو دشمنش میشی و اینو میدونم که عاشق
حرفش نصفه موند به مشت تو دهنش توسط
ات
ات: عشقی وجود نداره اون همش یه شوخیه
چانگ هو: ولی بازم باید با دوستت در بیفتی
ات: اگر بفهمه میخواستی باهام چیکار کنی
اونم میکشتت
فلش بک به روزی که ات پیش چانگ هو بود
ات: سلام عمو
چانگ هو: سلام دخترم
ات: عمو جیا کجاست میخوام برم پیشش
چانگ هو: اون تو اتاقشه برو پیشش
ویو ات
رفتم تو اتاقه جیا کسی نبود خواستم برم بیرون که
عمو چانگ هو اومد درو پشت سرش بست
یادش رفت قفلش کنه
ات: عمو نیس که
چانگ هو: وقتی منو داری چیکار به جیا داری
ات: الان فهمیدم چقدر عوضی که بع دختر همکارت میخوای تجا*وز کنی
هه من نمیذارم
چانگ هو: تو نمیذازی تو فقط یع بچه دبیرستانی هستی
ات ویو
با چند تا ضربع بد بخت به فنا رف ولی نمرد سریع فرار کردم و به یونگی گفتم
پایان فلش بک
۵.۷k
۲۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.