معرفی فیک قشنگ ترین عذاب من
معرفی فیک قشنگ ترین عذاب من
تهیونگ پسری بود که همیشه لبخند به لب داشت و با همه مهربون بود . اما این مهربونی همیشگی نبود ...
بعد از مرگ پدر و مادرش زندگی متفاوتی رو شروع کرد . دیگه مثل قبل نبود ، نه زیاد میخندید ، نه مهربونیت قبلی رو داشت...
جیمین دوست بچگی هاشه . تمام تهیونگ رو از بره و تا جایی که بتونه سعی میکنه از این جلد سرد و بی تفاوت درش بیاره ؛ همیشه از پسرای خشن و جذاب و همچنین پیش خودش مهربون خوشش میومد ، عاشق بسکتبال و تفریحات دریایی ...
جونگ کوک پسر کیوت و دوست داشتنی که دست تقدیر اونو با تهیونگ آشنا میکنه . قبل از اینکه پدر و مادرش رو از دست بده خجالتی و سر به زیر بود ؛ بعد اونا هم که کنار مامان بزرگش بود ، اما بعد فوت مامان بزرگش وارد مرحله جدید زندگیش شد و دیگه اون نقاب خجالتی رو از صورتش برداشت . مستقل زندگی میکنه و جدیدا دنبال کار میگشت که از قضا با تهیونگ یعنی رییسش آشنا شد...
میا دختر مهربون و پایه ای که منشی شرکت تهیونگه . با جیهوپ تو رابطه است و زندگی ش رو دوست داره . خوشگل ، ماهر و همچنین دنسر خوبیه...
یونگی ، پسرعمو ی تهیونگه ؛ زیاد از دخترا خوشش نمیاد و دوست داره همیشه تنها باشه ، البته قبل از آشناییش با شخصی که از نظر خودش زندگی رو براش رنگی کرده . ۴ سال بسکتبال بوده و حالا هم کنار تهیونگ تو شرکت کار میکنه . خوشگل ، جذاب ، مهربونه و بعضی اوقات سرد
فکر کنم چند هفته دیگه پارت گذاری شروع شه
تا اینجا یه جورایی نصف فیک رو براتون توضیح دادم [=
خواهش میکنم نظر اصلی تون رو بگید
چه بدتون میاد و چه خوشتون میاد ، لطفاً لطفاً نظر اصلی و واقعی تون رو بگید بهم گوگولیا ✨💚
تهیونگ پسری بود که همیشه لبخند به لب داشت و با همه مهربون بود . اما این مهربونی همیشگی نبود ...
بعد از مرگ پدر و مادرش زندگی متفاوتی رو شروع کرد . دیگه مثل قبل نبود ، نه زیاد میخندید ، نه مهربونیت قبلی رو داشت...
جیمین دوست بچگی هاشه . تمام تهیونگ رو از بره و تا جایی که بتونه سعی میکنه از این جلد سرد و بی تفاوت درش بیاره ؛ همیشه از پسرای خشن و جذاب و همچنین پیش خودش مهربون خوشش میومد ، عاشق بسکتبال و تفریحات دریایی ...
جونگ کوک پسر کیوت و دوست داشتنی که دست تقدیر اونو با تهیونگ آشنا میکنه . قبل از اینکه پدر و مادرش رو از دست بده خجالتی و سر به زیر بود ؛ بعد اونا هم که کنار مامان بزرگش بود ، اما بعد فوت مامان بزرگش وارد مرحله جدید زندگیش شد و دیگه اون نقاب خجالتی رو از صورتش برداشت . مستقل زندگی میکنه و جدیدا دنبال کار میگشت که از قضا با تهیونگ یعنی رییسش آشنا شد...
میا دختر مهربون و پایه ای که منشی شرکت تهیونگه . با جیهوپ تو رابطه است و زندگی ش رو دوست داره . خوشگل ، ماهر و همچنین دنسر خوبیه...
یونگی ، پسرعمو ی تهیونگه ؛ زیاد از دخترا خوشش نمیاد و دوست داره همیشه تنها باشه ، البته قبل از آشناییش با شخصی که از نظر خودش زندگی رو براش رنگی کرده . ۴ سال بسکتبال بوده و حالا هم کنار تهیونگ تو شرکت کار میکنه . خوشگل ، جذاب ، مهربونه و بعضی اوقات سرد
فکر کنم چند هفته دیگه پارت گذاری شروع شه
تا اینجا یه جورایی نصف فیک رو براتون توضیح دادم [=
خواهش میکنم نظر اصلی تون رو بگید
چه بدتون میاد و چه خوشتون میاد ، لطفاً لطفاً نظر اصلی و واقعی تون رو بگید بهم گوگولیا ✨💚
۲.۵k
۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.