پارت ۱۷✙باید خوب باشی ✙فیک یونگی ✙
(حرفهای یونگی با &، تصوراتش با _ ، حرفهای ا/ت با @،و تصوراتش با + نمایش داده میشن، نویسنده و راوی هم ()، رئیس کمپانی یونگی #،) (سوار ماشینشه) #خوب، چیکار کنم؟؟ باید یه کسیو بذارم مراقبش باشه، اما آخه کی حاضره بیست چهار ساعته اینو تحمل کنه؟ شایدم باید دوربین مدار بسته به خونهش وصل کنیم، یکی همش حواسش بهش باشه، ای بابا اینطوری نمیشه که! اصن چطوره بادیگارد بگیرم؟ خوب بادیگارد که تو خونه آدم از آدم محافظت نمیکنه که.... هوفففف نمیدونم خیلی رو مخههههه ...... #ب. ببینم، نکنه گفت چیزی مصرف میکنه؟؟ اگه واقعا اینطور باشه.... اه اینطوری نمیشه، خونه یونگی که سر راهمه، فوضولیمم که شدت گرفته... به نظرم برم یه نگاه بندازم بد نباشه... (به خونه یونگی میرسه و از ماشینش پیاده میشه) #وا! این کیه جلو خونه گرفته خوابیده؟ بی خانمانه؟؟به عنوان یه بیخانمان زیادی خوشگله #الو؟ خانم صدای منو میشنوین؟؟ (دستشو جلو صورت ا/ت تکون میده) #بیدار شووووو @ب.بله؟؟ کیه؟ چیه؟ چیشده؟ #شما چرا اینجا خوابیدید؟ @م.من متاسفم الان میرم 🙁 ا. اما اون کیه پشتتون داره ازتون عکس میگیره؟ #چی؟ ا. اون یه خبرنگاره حتما، ولی اگه منو با یه دختر جلو خونه یونگی ببینن برام بد میشه 😬 @ها؟آدم خوبی نیست؟ میخواید برم گوشیشو ازش بگیرم؟ #میتونی؟ @پس فقط برنگردید و اصلا به روی خودتون نیارید که متوجهش شدیم #باشه (ا/ت یهو شروع میکنه و به دویدن و طرف تا به خودش بیاد ا/ت ی میرسه و گوشیو ازش میگیره) @هی تو داشتی چیکار میکردی ها؟ %م. م. من؟ ه. هیچی... #که اینطور؟ میخواستی به شایعه مزخرف بسازی مگه نه؟ بده من گوشیو دختر جان @ب.بفرمایین #آهااااا الان که مموری رو در اوردم متوجه میشی بچه پررو %م. من متاسفم #بدو زود محو شو فقططط @پیششششش دِههههه (😂😂😂🤣) (و طرف دمشو میذاره روی کولش و فرار میکنه) #هاها خیلی فرزی دختر! نگفتی اینجا چیکار میکردی؟ وایسا ببینم تو فنی؟
۱۹.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.