چندپارتی بی تی اس

Part³
شیومین:سلام بر همه منم اومدم
لی:ببخشید دیر شد داشتیم بالا آماده می‌شدیم
سهون:سلام بازم عذرخواهی میکنیم خب بفرمایین
خلاصه که جیمین و کای مشغول صحبت بودن
جین و دی.او تو آشپزخونه بودن
بقیه هم داشتن باهم حرف میزدن ولی نه ات اونجا راحت بود نه بقیه
ذهن ات:خدایا این چه لباسی بود که من پوشیدم دارم از خجالت آب میشم. واییییییییییی چرا این مهمونی تموم نمیشه؟....... بزار منم گوشی دستم بگیرم کسی باهام کار نداشته باشه
خلاصه که ات جان انقدر پسرای با حیایی هستن بهت نگاه نمیکنن
خلاصه که شام خوردین بعد از اون نخود نخود هر که رود خانه ی خود و شما هم دیگه رفتید خوابگاه و شب را  با نصیحت های اعضا گذروندی


ببخشید اگه بد بود🥲
ولی امیدوارم خوشتون اومده باشه🤍