اقیانوسی از تنهایی در درون هر کدام از ما است.
اقیانوسی از تنهایی در درون هر کدام از ما است.
ما به یکدیگر نزدیک میشویم تا این تنهایی را باهم شریک شویم. تا تنها در کنار ساحل به تنهاییِ مان خیره نشویم و در این حجم اندوهگین گیر نکنیم.
اما آیا وقتی به جمع ها وارد میشویم و آدم هارا به خودمان نزدیک میکنیم و یا خودمان به آنها نزدیک میشویم ، متوجه هستیم که این اقیانوس در درون ما است؟آیا حواسمان است که آدم ها درمانِ این دردِ مشترک نیستند؟ آیا حواسمان است در درون آنها هم این تنهایی وجود دارد و آنها هم به دنبال کم کردنِ این تنهایی هستند؟
آدم ها درمان نیستند، فقط می توانند تا حدودی مرهم و گاهی اوقات شریک لحظه های ما باشند تا کمی از حجم این اقیانوس همیشه خاکستری کم شود.
اگر تمام دنیای خودمان را در آدم ها خلاصه کنیم، روزی که آنها ساحلِ تنهایی مارا ترک می کنند و روزی که خود را تنها می بینیم به شدت احساسِ خفگی و درماندگی می کنیم، از خودمان خواهیم پرسید :(( حالا بدون او چگونه زندگی کنم؟ حالا به چه امیدی جلو بروم؟ )).
ما به یکدیگر نزدیک میشویم تا این تنهایی را باهم شریک شویم. تا تنها در کنار ساحل به تنهاییِ مان خیره نشویم و در این حجم اندوهگین گیر نکنیم.
اما آیا وقتی به جمع ها وارد میشویم و آدم هارا به خودمان نزدیک میکنیم و یا خودمان به آنها نزدیک میشویم ، متوجه هستیم که این اقیانوس در درون ما است؟آیا حواسمان است که آدم ها درمانِ این دردِ مشترک نیستند؟ آیا حواسمان است در درون آنها هم این تنهایی وجود دارد و آنها هم به دنبال کم کردنِ این تنهایی هستند؟
آدم ها درمان نیستند، فقط می توانند تا حدودی مرهم و گاهی اوقات شریک لحظه های ما باشند تا کمی از حجم این اقیانوس همیشه خاکستری کم شود.
اگر تمام دنیای خودمان را در آدم ها خلاصه کنیم، روزی که آنها ساحلِ تنهایی مارا ترک می کنند و روزی که خود را تنها می بینیم به شدت احساسِ خفگی و درماندگی می کنیم، از خودمان خواهیم پرسید :(( حالا بدون او چگونه زندگی کنم؟ حالا به چه امیدی جلو بروم؟ )).
۸.۴k
۲۰ تیر ۱۴۰۳