part 36 پارت اخر
لیا:رسیدیم به خونه در رو زدیم که هاری پرید بغلم
هاری:مامانی گجا بودی
ایی با بابایی بودی
لیا:اره
شوگا:نمیخوای منم بغل کنی
هاری:چرا میقوام
که شوگا هاری رو برداشت بغلش
رفتن توی خونه تا صبحونه بخورن
جیمین:خب بگید ببینم اشتی کردین
شوگا و لیا :اره خنده
شوگا:اگه لیا بخواد من میخوام بریم به خونه خودمون
جیمین:میری
لیا:یا مگه من مزاحمم اینقدر خوشحال شدی
جیمین:اره(خنده 😂😂😂)
خب میری
لیا:رو به شوگا اره
شوگا "خنده
هاری:هورا میقواییم باهم زندقی کنیم
ج/ش/ل:خنده
بعد ۱ سال
لیا:الان یه ساله با شوگا آشتی کردیم. شوگا به من و هاری خیلی زیاد اهمیت میده و خیلی خوشحالیم
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜💜
تمام
هاری:مامانی گجا بودی
ایی با بابایی بودی
لیا:اره
شوگا:نمیخوای منم بغل کنی
هاری:چرا میقوام
که شوگا هاری رو برداشت بغلش
رفتن توی خونه تا صبحونه بخورن
جیمین:خب بگید ببینم اشتی کردین
شوگا و لیا :اره خنده
شوگا:اگه لیا بخواد من میخوام بریم به خونه خودمون
جیمین:میری
لیا:یا مگه من مزاحمم اینقدر خوشحال شدی
جیمین:اره(خنده 😂😂😂)
خب میری
لیا:رو به شوگا اره
شوگا "خنده
هاری:هورا میقواییم باهم زندقی کنیم
ج/ش/ل:خنده
بعد ۱ سال
لیا:الان یه ساله با شوگا آشتی کردیم. شوگا به من و هاری خیلی زیاد اهمیت میده و خیلی خوشحالیم
امیدوارم خوشتون اومده باشه 💜💜💜
تمام
۱۲.۲k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.