Part5 درخواستی
Part4 درخواستی
ویو ا/ت
تهیونگ رو دیدم که پیدام کرده پس سرعتم رو زیاد کردم که یهو پام سور خورد و افتادم زمین
ا/ت:آهه لعنتی *با داد و درد*
تهیونگ:بالاخره گیرت آوردم عوضی
ویو ا/ت
کتفم رو فشار داد و من رو بلندم کرد و دنبال خودش کشوند
ویو تهیونگ
کتفش رو گرفتم و بلندش کردم اصلا برام مهم نبود که درد داره پس دنبال خودم کشوندمش
ویو لیام
از پله ها رفتم بالا و نفس نفس زنان دنبال ا/ت میگشتم که تهیونگ رو از پنجره دیدم که ا/ت رو سوار ماشین کرد پس سریع به سمت آسانسور رفتم و مردم رو کنار زدم
لیام:ببخشید ببخشید "خطاب به مردم"
ویو تهیونگ
در ماشین رو باز کردم و ا/ت رو پرت کردم داخل
تهیونگ:بیا برو تو ماشین عوضی کوچولو
ویو ا/ت
وقتی داخل ماشین پرت شدم پام محکم به کف ماشین کوبیده شد و از درد فریاد زدم تقریبا امیدم رو از دست داده بودم که یهو دیدم لیام داره به سمت ماشین میدوه
لیام:ا/ت *با داد* لعنتی باید بهش برسم *نفس نفس زنان*
ویو لیام
سوار ماشین شدم و پشت سرشون حرکت کردم و سعی کردم تهیونگ من رو نبینه
ویو ا/ت
روی صندلی عقب نشسته بودم و پام رو از درد فشار میدادم
تهیونگ:فکر کردی میتونی فرار کنی عوضی کوچولو؟؟؟
ا/ت:من کوچولو نیستم *تقریبا داد گونه*
تهیونگ:فقط دعا کن نرسیم خونه
ویو لیام
تهیونگ رو تا دم در خونشون تعقیب کردم و بعدش خودم پشت یه دیوار وایسادم
ویو تهیونگ
ا/ت رو از ماشین دراوردم بیرون به سمت خونه
ویو ا/ت
تهیونگ من رو برد خونه و پرتم کرد کف زمین...
*خوب عشق های خودم اگر حمایت شه میزارم ۱۰ لایک ۳ کامنت*
ویو ا/ت
تهیونگ رو دیدم که پیدام کرده پس سرعتم رو زیاد کردم که یهو پام سور خورد و افتادم زمین
ا/ت:آهه لعنتی *با داد و درد*
تهیونگ:بالاخره گیرت آوردم عوضی
ویو ا/ت
کتفم رو فشار داد و من رو بلندم کرد و دنبال خودش کشوند
ویو تهیونگ
کتفش رو گرفتم و بلندش کردم اصلا برام مهم نبود که درد داره پس دنبال خودم کشوندمش
ویو لیام
از پله ها رفتم بالا و نفس نفس زنان دنبال ا/ت میگشتم که تهیونگ رو از پنجره دیدم که ا/ت رو سوار ماشین کرد پس سریع به سمت آسانسور رفتم و مردم رو کنار زدم
لیام:ببخشید ببخشید "خطاب به مردم"
ویو تهیونگ
در ماشین رو باز کردم و ا/ت رو پرت کردم داخل
تهیونگ:بیا برو تو ماشین عوضی کوچولو
ویو ا/ت
وقتی داخل ماشین پرت شدم پام محکم به کف ماشین کوبیده شد و از درد فریاد زدم تقریبا امیدم رو از دست داده بودم که یهو دیدم لیام داره به سمت ماشین میدوه
لیام:ا/ت *با داد* لعنتی باید بهش برسم *نفس نفس زنان*
ویو لیام
سوار ماشین شدم و پشت سرشون حرکت کردم و سعی کردم تهیونگ من رو نبینه
ویو ا/ت
روی صندلی عقب نشسته بودم و پام رو از درد فشار میدادم
تهیونگ:فکر کردی میتونی فرار کنی عوضی کوچولو؟؟؟
ا/ت:من کوچولو نیستم *تقریبا داد گونه*
تهیونگ:فقط دعا کن نرسیم خونه
ویو لیام
تهیونگ رو تا دم در خونشون تعقیب کردم و بعدش خودم پشت یه دیوار وایسادم
ویو تهیونگ
ا/ت رو از ماشین دراوردم بیرون به سمت خونه
ویو ا/ت
تهیونگ من رو برد خونه و پرتم کرد کف زمین...
*خوب عشق های خودم اگر حمایت شه میزارم ۱۰ لایک ۳ کامنت*
۳۶.۷k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.