چند پارتی (وقتی غیرتی میشه) پارت ۱
#وانشات
#ای_ان
#استری_کیدز
+ جونگیناااااا......من حاضر شدم
به ساعت نگاهی انداختی که ۹ شب رو نشون میداد و با رضایت از اینکه تونستی به موقع برای مهمونیی که مامان و بابات تدارک دیده بودن حاضر بشی، لبخندی زدی.
از اتاق بیرون رفتی.....داشتی از پله های عمارت پایین میومدی که با جونگینی که منتظر تو دم در بود مواجه میشی.
+ چطور شدم عزیزم ؟
با شنیدن صدات چشماشو به تو داد که باعث شد دیدش روی تو قفل بمونه....
همینطوری داشت نگاهت میکرد و لبخندی میزد که رفتی جلوش و دستتو روی شونش گذاشتی
+ چیه؟.......خیلی زیبا شدم
لبخندی زدی که اونم در جواب بهت لبخندی تحویل داد
_ درست مثل یک فرشته شدی
و بعد بوسه ای به پیشونیت زد
_ البته که.....زن من همیشه زیباست
این حرفش باعث شد لبخند پرنگی بزنی و دستای جونگین رو بگیری
+ خوب.....حالا اگر لاس زدنات تموم شد....میشه بریم
بهت تعظیمی کرد که تو دوباره خندت گرفت و دست توی دست هم به سمت ماشین پارک شده ی توی حیاط عمارت رفتید.
#ای_ان
#استری_کیدز
+ جونگیناااااا......من حاضر شدم
به ساعت نگاهی انداختی که ۹ شب رو نشون میداد و با رضایت از اینکه تونستی به موقع برای مهمونیی که مامان و بابات تدارک دیده بودن حاضر بشی، لبخندی زدی.
از اتاق بیرون رفتی.....داشتی از پله های عمارت پایین میومدی که با جونگینی که منتظر تو دم در بود مواجه میشی.
+ چطور شدم عزیزم ؟
با شنیدن صدات چشماشو به تو داد که باعث شد دیدش روی تو قفل بمونه....
همینطوری داشت نگاهت میکرد و لبخندی میزد که رفتی جلوش و دستتو روی شونش گذاشتی
+ چیه؟.......خیلی زیبا شدم
لبخندی زدی که اونم در جواب بهت لبخندی تحویل داد
_ درست مثل یک فرشته شدی
و بعد بوسه ای به پیشونیت زد
_ البته که.....زن من همیشه زیباست
این حرفش باعث شد لبخند پرنگی بزنی و دستای جونگین رو بگیری
+ خوب.....حالا اگر لاس زدنات تموم شد....میشه بریم
بهت تعظیمی کرد که تو دوباره خندت گرفت و دست توی دست هم به سمت ماشین پارک شده ی توی حیاط عمارت رفتید.
۱۹.۱k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.