فیک گل رزم 🌹

part24

ویو جین
بعد از خوابیدن همه رفتم اتاق جویون
برش داشتم ورفتم پایین گذاشتمش داخل ماشین
+جین کجا میریم (خابالود)
☆میریم پیش خانوادت
+هااااا؟ واقعا؟ (ذوق)
☆اره( ناراحت)
+اما بقیه چی میشن خانم چوی هم هنوز نیومده
☆.....
+هوم؟
☆اونا مهم نیستن جویون مهم تویی

جویون رو بردم پیش شینا
ویو راوی
جین جویون رو اورد پیش شینا
شینا از خوشحالی گریه کرد
جویون هم همینطور
♡دلقک من 🥲( بغل کردن)
+گراز من 🥲
شینا جویون رو برد پیش مامان و باباش
هردو از خوشحالی بال در اوردند
&دخترک قشنگم (گریه 😭)
&عزیزکم (گریه 😭)
+مامانی گریه نکن من اینجام
&😊🥲🥲دختر نازم بغل( کردن جویون)
♕لبخند به همراه اشک شوق 🥲
+بابایی تو چرا هیچی نمیگی
♡جویون به پدرت یکمی شوک وارد شده و دکترا گفتن تا چند وقت نمیتونه حرف بزنه( ناراحت)
+بابایی دلم خیلی براتون تنگ شده بود گریه 😭
♡عاا بسه دیگه خوشحال باشید انقدر گریه نکنید با لبخند 😊

بعد از چند ساعت همه رفتن خونه
&جویون بیا بریم پیش پلیس
+برای چی مامان؟
&شکایت کنیم
♡عومم خاله بنظرم بیخیال شیم شاید دشمنی کردن (توذهنش نباید شکایت کنن اینجوری پسرا نابود میشن با استرس)
&ماشکایت میکنیم اونا دختر گل منو دزدیده بودن اصلا شینا تو از کجا جویون رو پیدا کرده بودی؟
♡عااا....
صدای زنگ در
&برم درو باز کنم میام دخترا

+شینا تو اونارو از کجا میشناختی از کجا پیداشون کردی
♡راستش جویون داستانش خیلی طولانیه
+میشنوم