رمان عشق سیاه و سفید...! part:29
سینو: چشم ارباب....
کیونگ: بهش بگو چیکار کنه چون اون یه دستو پا چلفتیه ولی قبلش با من میاد بالا تا اتاق بعد از کارمون میگی بهش....
(ا/ت: دستو پا جلفتی؟! ندیمه؟؟ اتاق؟! یعنی چی اخه؟!(باز گریه-))
(کیونگ مچ ا/ت رو انقدر سفت و محکم میگیره که ا/ت دردش میاد و میبرتش بالا....)
ا/ت: ک... کیونگ اروم اروم لطفا.....(گریع)
(کیونگ محکم تر مچشو میچسبع و میگه:...)
کیونگ:از این بع بعد اسم کیونگو تو زبونت نشنوم بهم میگی اربابببب فهمیدی؟!(دادو عصبی)
(بعد از تی پله هاوارد اتاق میشن اتاق خالیه)
(کیونگ ا/ت رو پرت میکنه داخل اتاق و ا/ت پرت میشه داخل اتاق)
ا/ت: ا.. ارباب اینکارو باهام نکن لطفااا!!!
کیونگ: چقد زود تونستی بگی ارباب باهوش....
ا/ت:(همچنان گریه و موهاش ریخته جلو چشاش)
(کیونگ پیراهنشو میده بالا و مربندشو در میاره)
ا/ت: ا... ارباب میخوای چیکار کنی؟!(ترسو گریه)
کیونگ:(یکم کمر بندو تکون میده و میگه:.....) کاری که دلم میخواد.....!
(بعد کمر بندو لند میکنع و میزنه به بدن ا/ت و با هر ضربع محکم ا/ت اخخخ بلندی میکشید.....)
ا/ت:ا.... ارباب نکن لطفاااااااا ارباااااااااااابببببببب(دادو جیغ ها بلند و گریه های بلندو فراواننننن)
(کیونگ همچنان ادامه میدع)
☆
☆
☆
چند مین بعد.....
(کیونگ دست میکشه چون دستاش خسته میشن.... تمام بدن ا/ت سرخو کبود و از پاهاشو بدنش خون میچکه و لباساش پاره پاره شدن و ا/ت عین مرده ها افتادع زمین داره گریه میکنع)
کیونگ: بهش بگو چیکار کنه چون اون یه دستو پا چلفتیه ولی قبلش با من میاد بالا تا اتاق بعد از کارمون میگی بهش....
(ا/ت: دستو پا جلفتی؟! ندیمه؟؟ اتاق؟! یعنی چی اخه؟!(باز گریه-))
(کیونگ مچ ا/ت رو انقدر سفت و محکم میگیره که ا/ت دردش میاد و میبرتش بالا....)
ا/ت: ک... کیونگ اروم اروم لطفا.....(گریع)
(کیونگ محکم تر مچشو میچسبع و میگه:...)
کیونگ:از این بع بعد اسم کیونگو تو زبونت نشنوم بهم میگی اربابببب فهمیدی؟!(دادو عصبی)
(بعد از تی پله هاوارد اتاق میشن اتاق خالیه)
(کیونگ ا/ت رو پرت میکنه داخل اتاق و ا/ت پرت میشه داخل اتاق)
ا/ت: ا.. ارباب اینکارو باهام نکن لطفااا!!!
کیونگ: چقد زود تونستی بگی ارباب باهوش....
ا/ت:(همچنان گریه و موهاش ریخته جلو چشاش)
(کیونگ پیراهنشو میده بالا و مربندشو در میاره)
ا/ت: ا... ارباب میخوای چیکار کنی؟!(ترسو گریه)
کیونگ:(یکم کمر بندو تکون میده و میگه:.....) کاری که دلم میخواد.....!
(بعد کمر بندو لند میکنع و میزنه به بدن ا/ت و با هر ضربع محکم ا/ت اخخخ بلندی میکشید.....)
ا/ت:ا.... ارباب نکن لطفاااااااا ارباااااااااااابببببببب(دادو جیغ ها بلند و گریه های بلندو فراواننننن)
(کیونگ همچنان ادامه میدع)
☆
☆
☆
چند مین بعد.....
(کیونگ دست میکشه چون دستاش خسته میشن.... تمام بدن ا/ت سرخو کبود و از پاهاشو بدنش خون میچکه و لباساش پاره پاره شدن و ا/ت عین مرده ها افتادع زمین داره گریه میکنع)
۳۰.۱k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.