۳۷. ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم👇 🍂
۳۷. ادعای قاضی شرف الدین ابراهیم👇 🍂
از منابع تاریخی استفاده می شود که قاضی شرف الدین به حسب ظاهر سیدی عظیم الشان بوده است. مدتی از شیراز، وطن خود مهاجرت نمود و در خراسان اقامت کرد. به علت زهد و پرهیز و ریاضتی که به حسب ظاهر داشت گروهی دست ارادت به او دادند و از او کرامات متعددی نقل کردند.
هنگامی که از خراسان به شیراز بازگشت کرد در میان راه آغاز دعوت نمود و خود را مهدی موعود خواند و عده ای به او ملحق شدند.
به هر اقامتگاهی که می رسید طایفه ای با وی همراه می شدند. درباره قاضی شرف الدین شایعات بالا گرفت و گفته شد که از درون مردم خبر می دهد؛ مردم نیز بر آن افزودند و گفتند: «مشتی سنگریزه از زمین بر می دارد، دعائی بر آن می دمد و هر یک را تبدیل به سواری زره پوش و مسلح می گرداند!»
بالاخره سید با لشگری به قصد تصرف شیراز خروج نمود. حاکم شیراز با لشگری از مغول به مصاف او آمدند و نزدیک پل «کوار» دو سپاه به هم رسیدند. در زبانها افتاده بود که سید غیر از این لشگر ظاهر، لشگر عظیم پنهانی دارد و هر کس که به قصد ایشان سلاحی بچرخاند فلج می شود.
به همین جهت در ابتدای امر هیچ کس یارای جنگ نداشت تا اینکه در نهایت برخی افراد، ترسان و لرزان دست به سلاح بردند و تیری انداختند و فلج نشدند. بدین سان سپاه مغول جرات یافت و به قلب لشگر سید زد. خود او نیز که در لشگر بود تکبیر گویان بر مغولان حمله کرد. بسیاری از مریدانش گریختند و ما بقی و از جمله خود این مهدی دروغین به دست سپاه مغولان کشته شدند.
(ر.ک: تحریر تاریخ وصاف، ص ۱۱۰ و ریاض الفردوس خانی، ص ۲۷۱ و تاریخ روضه الصفا، ج ۴، ص ۳۶۲۴)
﷽🌸 @religious_studies
ادامه دارد..
#مدعیان_دروغین #متمهدیان #مدعیان_دروغین_مهدویت #مدعیان37 #مدعیان_مهدویت
http://monji12.com/l/b7
از منابع تاریخی استفاده می شود که قاضی شرف الدین به حسب ظاهر سیدی عظیم الشان بوده است. مدتی از شیراز، وطن خود مهاجرت نمود و در خراسان اقامت کرد. به علت زهد و پرهیز و ریاضتی که به حسب ظاهر داشت گروهی دست ارادت به او دادند و از او کرامات متعددی نقل کردند.
هنگامی که از خراسان به شیراز بازگشت کرد در میان راه آغاز دعوت نمود و خود را مهدی موعود خواند و عده ای به او ملحق شدند.
به هر اقامتگاهی که می رسید طایفه ای با وی همراه می شدند. درباره قاضی شرف الدین شایعات بالا گرفت و گفته شد که از درون مردم خبر می دهد؛ مردم نیز بر آن افزودند و گفتند: «مشتی سنگریزه از زمین بر می دارد، دعائی بر آن می دمد و هر یک را تبدیل به سواری زره پوش و مسلح می گرداند!»
بالاخره سید با لشگری به قصد تصرف شیراز خروج نمود. حاکم شیراز با لشگری از مغول به مصاف او آمدند و نزدیک پل «کوار» دو سپاه به هم رسیدند. در زبانها افتاده بود که سید غیر از این لشگر ظاهر، لشگر عظیم پنهانی دارد و هر کس که به قصد ایشان سلاحی بچرخاند فلج می شود.
به همین جهت در ابتدای امر هیچ کس یارای جنگ نداشت تا اینکه در نهایت برخی افراد، ترسان و لرزان دست به سلاح بردند و تیری انداختند و فلج نشدند. بدین سان سپاه مغول جرات یافت و به قلب لشگر سید زد. خود او نیز که در لشگر بود تکبیر گویان بر مغولان حمله کرد. بسیاری از مریدانش گریختند و ما بقی و از جمله خود این مهدی دروغین به دست سپاه مغولان کشته شدند.
(ر.ک: تحریر تاریخ وصاف، ص ۱۱۰ و ریاض الفردوس خانی، ص ۲۷۱ و تاریخ روضه الصفا، ج ۴، ص ۳۶۲۴)
﷽🌸 @religious_studies
ادامه دارد..
#مدعیان_دروغین #متمهدیان #مدعیان_دروغین_مهدویت #مدعیان37 #مدعیان_مهدویت
http://monji12.com/l/b7
۸۸۰
۱۲ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.