پسر عموی عاشق من♥
#پسر عموی عاشق من♥
ولی میدونست که چطوری تهیونگ رو اغوا کنه برای همین رفت سمت ته بو با کراواتش رو گرفت و به سمت خودش کشید و به صورتش نزدیک کرد و ارام ارام لباشو به لبای تهیونگ چسبوند و شروع به بوسیدن کرد و تا چند دقیقه ادامه داد که پاهای تهیونگ به لرزه رفت و ا. ت یک لبخنده به سمت اتاق بردش و.....
اینو گفتند توی پی وی برای همین ننواستم که روش رو به زمین بزنم ولی تا شرط ها کامل نشه دیگه نمی زارم
ولی میدونست که چطوری تهیونگ رو اغوا کنه برای همین رفت سمت ته بو با کراواتش رو گرفت و به سمت خودش کشید و به صورتش نزدیک کرد و ارام ارام لباشو به لبای تهیونگ چسبوند و شروع به بوسیدن کرد و تا چند دقیقه ادامه داد که پاهای تهیونگ به لرزه رفت و ا. ت یک لبخنده به سمت اتاق بردش و.....
اینو گفتند توی پی وی برای همین ننواستم که روش رو به زمین بزنم ولی تا شرط ها کامل نشه دیگه نمی زارم
۷۲۲
۱۲ آبان ۱۴۰۳