پارت 4
واقعا دلم نیومد تو خماری بزارمتون
جونگ کوک داشت با سولدا ازدواج میکرد
عاقد خانم ایم سولدا شما قبول دارید که همسر آقای جئون باشید
سولدا بلهههه
عاقد آقای جئون شما قبول دارید که خانم ایم سولدا همسرتون باشه
کوک بلهههه
بعد هم بهم دیگه نزدیک شدن و همو بوسيدن احساس میکردم دارن وجودم رو آتش میزنند من من از بچه اون باردار بودم ولی اون همین الان جلوی چشمام با یکی دیگه ازدواج کرد مهمون ها داشتن بهش تبریک میگفتن ولی اون رفت بیرون منم دنبالش رفتم پشتش به من بود چند قدم بهش نزدیک شدم و با صدایی نسبتا بلند گفتم ای کاش از همون اول با یه تیر خلاصم میکردی اونطوری کمتر آسیب میدیدم
کوک ویو
این صدا روم رو برگردوندم
کوک ایم ایملدا تویی
ایملدا آره منم از دیدنم تعجب کردی یا از اینکه اینجام تعجب کردی
کوک برو
ایملدا چی
کوک از اینجا برو خوشحالم که سالمی و حالت خوبه الان از اینجا برو من همین الان با سولدا ازدواج کردم خیلی هم خوشحالم
ایملدا چرا فقط بهم بگو چرا ها چرا از همون اول نگفتی ازت متنفرم چراااا اینطوری عذابم دادی چرا کاری کردی عاشقت بشم بعد ترکم کنی من فقط چند روز پیشت نبودم اون وقت تو خیلی زود فراموشم کردی چرا ها متنفرم ازت متنفرم جئون جونگ کوک
کوک پارک ایملدا از اینجا برو
ایملدا من متاسفم برات نه واسه خودم متاسفم که عاشق کسی مثل تو شدم مطمئن باشید از اینجا میرم کاری میکنم که هیچ وقت من رو نبینی
کوک روم رو برگردوندم تا صورت اشکیم رو نبینه از اونجا که رفت زدم زیر گریه متاسفم پرنسسم مجبورم من مجبورم هق 😭 😭 😭 😭 😭 چراااا هاااااا ازت متنفرم پدر بزرگ چرا مجبورم کردی با اون سولدای عوضی ازدواج کنم هااا
فلش بک
کوک ویو
داشتم دنبال ایملدا میگشتم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود
کوک الو مامان من الان وقت ندارم بعدا زنگ.....
مامان کوک پسرم حال مادربزرگت اصلا خوب نیست زود بیا عمارشتون
کوک باشه همین الان میام
راه افتادم سمت عمارت وقتی رسیدم همه دور هم جمع شده بودن گفتم
پس مادربزرگ کجاست
پدربزرگم پسرم تو سولدا رو میشناسی
کوک آره ولی چرا بحث اون هرزه رو میکشین وسط
پدر کوک باید باهاش ازدواج کنی
کوک چی
مادر کوک با گریه اون مادربزرگت رو مسموم کرده و داروش فقط دست خودشه اگه تو باهاش ازدواج نکنی اون ميميره پسرم خواهش میکنم باهاش ازدواج کن
کوک من نمیتونم من من عاشق ایملدا هستم اون اون تنها کسیه که من میتونم باهاش ازدواج کنم
مادر کوک پسرم حتی اگه برای چند ماه هم که شده باهاش ازدواج کن بعد طلاقش بده زندگی مادربزرگت دست خودته
جونگ کوک داشت با سولدا ازدواج میکرد
عاقد خانم ایم سولدا شما قبول دارید که همسر آقای جئون باشید
سولدا بلهههه
عاقد آقای جئون شما قبول دارید که خانم ایم سولدا همسرتون باشه
کوک بلهههه
بعد هم بهم دیگه نزدیک شدن و همو بوسيدن احساس میکردم دارن وجودم رو آتش میزنند من من از بچه اون باردار بودم ولی اون همین الان جلوی چشمام با یکی دیگه ازدواج کرد مهمون ها داشتن بهش تبریک میگفتن ولی اون رفت بیرون منم دنبالش رفتم پشتش به من بود چند قدم بهش نزدیک شدم و با صدایی نسبتا بلند گفتم ای کاش از همون اول با یه تیر خلاصم میکردی اونطوری کمتر آسیب میدیدم
کوک ویو
این صدا روم رو برگردوندم
کوک ایم ایملدا تویی
ایملدا آره منم از دیدنم تعجب کردی یا از اینکه اینجام تعجب کردی
کوک برو
ایملدا چی
کوک از اینجا برو خوشحالم که سالمی و حالت خوبه الان از اینجا برو من همین الان با سولدا ازدواج کردم خیلی هم خوشحالم
ایملدا چرا فقط بهم بگو چرا ها چرا از همون اول نگفتی ازت متنفرم چراااا اینطوری عذابم دادی چرا کاری کردی عاشقت بشم بعد ترکم کنی من فقط چند روز پیشت نبودم اون وقت تو خیلی زود فراموشم کردی چرا ها متنفرم ازت متنفرم جئون جونگ کوک
کوک پارک ایملدا از اینجا برو
ایملدا من متاسفم برات نه واسه خودم متاسفم که عاشق کسی مثل تو شدم مطمئن باشید از اینجا میرم کاری میکنم که هیچ وقت من رو نبینی
کوک روم رو برگردوندم تا صورت اشکیم رو نبینه از اونجا که رفت زدم زیر گریه متاسفم پرنسسم مجبورم من مجبورم هق 😭 😭 😭 😭 😭 چراااا هاااااا ازت متنفرم پدر بزرگ چرا مجبورم کردی با اون سولدای عوضی ازدواج کنم هااا
فلش بک
کوک ویو
داشتم دنبال ایملدا میگشتم که گوشیم زنگ خورد مامانم بود
کوک الو مامان من الان وقت ندارم بعدا زنگ.....
مامان کوک پسرم حال مادربزرگت اصلا خوب نیست زود بیا عمارشتون
کوک باشه همین الان میام
راه افتادم سمت عمارت وقتی رسیدم همه دور هم جمع شده بودن گفتم
پس مادربزرگ کجاست
پدربزرگم پسرم تو سولدا رو میشناسی
کوک آره ولی چرا بحث اون هرزه رو میکشین وسط
پدر کوک باید باهاش ازدواج کنی
کوک چی
مادر کوک با گریه اون مادربزرگت رو مسموم کرده و داروش فقط دست خودشه اگه تو باهاش ازدواج نکنی اون ميميره پسرم خواهش میکنم باهاش ازدواج کن
کوک من نمیتونم من من عاشق ایملدا هستم اون اون تنها کسیه که من میتونم باهاش ازدواج کنم
مادر کوک پسرم حتی اگه برای چند ماه هم که شده باهاش ازدواج کن بعد طلاقش بده زندگی مادربزرگت دست خودته
۷۵.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.