p⁶
داشتم حرفاشونو میشنیدم..اما اون داشت اینده منم خراب میکرد!
بدون اینکه من بخام داشت برام تصمیم میگرفت!
رفتم پایین و یه غوغا به پا کردم..
+«من نمیخام باهاش ازدواج کنم اربابببب(داد)
٪«اونوخ چراا؟
+«من..یکی دیگرو دوس دارم..
داشتم مکالمه شین ها و پدرم روگوش میدادم که وقتی شین ها گفت یکی دیگرو دوس داره..قلبم شکست!
اما..چرا؟!
-«منظورت چییههههه(داد)
•«ددی..تو دوسش داری؟
-«ن..نه..
•«هققق تو بهم خیانت کردییی..(جیغ،گریهوداد)
و از خونه رفت بیرون..
دستی به موهام کشیدم و دست شین ها رو گرفتم و کشیدمش تو اتاقم..
خاست حرفی بزنه که نذاشتم و..........
با کاری که کردم،خودم پشمام ریخت!
من برای اولین بار ................ انجام دادم!
(بنظرتونچیکارکرده؟😎بوسشکرده؟کتکشزده؟دعواشکرده؟)
بدون اینکه من بخام داشت برام تصمیم میگرفت!
رفتم پایین و یه غوغا به پا کردم..
+«من نمیخام باهاش ازدواج کنم اربابببب(داد)
٪«اونوخ چراا؟
+«من..یکی دیگرو دوس دارم..
داشتم مکالمه شین ها و پدرم روگوش میدادم که وقتی شین ها گفت یکی دیگرو دوس داره..قلبم شکست!
اما..چرا؟!
-«منظورت چییههههه(داد)
•«ددی..تو دوسش داری؟
-«ن..نه..
•«هققق تو بهم خیانت کردییی..(جیغ،گریهوداد)
و از خونه رفت بیرون..
دستی به موهام کشیدم و دست شین ها رو گرفتم و کشیدمش تو اتاقم..
خاست حرفی بزنه که نذاشتم و..........
با کاری که کردم،خودم پشمام ریخت!
من برای اولین بار ................ انجام دادم!
(بنظرتونچیکارکرده؟😎بوسشکرده؟کتکشزده؟دعواشکرده؟)
۱۹.۱k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.