s2 p3
...ساعت بعد 3
...دستشو دور کمرم حلقه کرد و بردم تو بغلش
نمیتونستم چیزی بگم...یه کم درد داشتم...سرمو
گذاشت رو سینشطوری کهچونش دقیقا باال سرم
....بود
..خوبی عزیزم؟_
+..
....سرمو تکون دادم
...انقدر خسته شده بودم فقط خوابیدم
صبح بیدار شدم و دیدم کنارم نیست...یه قرص
....رو استول بغل تخت دیدم
.....بلند شدم
...فاک..دلم+
همونجوری رفتم یه دوش گرفتم و یکم دلمو
..ماساژ دادم
اومدم بیرون موهامو خشک کردم....یه هودی
....کوتاه مشکی ساده پوشیدم و یه شلوار مشکی
...هوا فاکینگ سرد بود
...موهاموبا سشوار خشک کردم
...ساعت 10و نیم صبح بود
....دیدم آنا داره بهم زنگ میزنه
....لبخندی رو لبم اومد
...سالم عزیزم+
..خوبی ات شی؟&
خوبم...تو چطوری؟ ..پایان نامه تو خوب+
....دادی
...بد نبود&
..جونم کار داشتی؟+
...ات...میای پیشم؟..حوصلم سر میره...&
..چیزی شده؟+
...نه بابا....ناهار درست میکنم...بیا پیشم&
...میام عزیزم..میام...+
..بیا...فعالاا&
...خداحافظ+
....دمپایی های پشمیمو پوشیدم و رفتم پایین
..سلام عزیزم×
...سلام+
..سلام ات شی...#
مادر بچش!
...سلام عزیزم....+
....نشستم خیلییی کم صبحونه خوردم
پالرمو پوشیدم و با بوت های مشکی پاشنه دار
...رفتم
..مامانن..من میرم پیش آنا...ناهار نمیام+
...برو عزیزم×
سوار ماشین شدن و حرکت کردم سمت
...خونش
از سر راه شیرینی خریدم.. و جلوی آپارتمانش
...وایسادم
.......
...آنا بشینن...نمیخواد چیزی بیاری+
...چایی آوردم فقطططط&
....دستت درد نکنه+
..خب چخبر.... اونجا اذیت نمیشی&
...مکث کوتاهی کردم
...چرا نشم؟..خسته ام...خیلی+
..تهیونگ و دیدی تازگیا...&
..آره....۴ روز پیش دیدمش...حالتو میپرسید +
..عه؟&
...هوم...خب...از تو چخبر...+
دیروز زنگ زدم جواب ندادی....جونگی&
..اینجا بود...با اونپسر فرفریش
این پسر زندگی منههه...دلم براش تنگ+
...شده...شاید امشب بیان
....خیلی نازه&
آره...هر وقت میان به جونگی میگم...+
....بیارتش تو اتاقم
خجالت میکشم وقتی با اون دختره ببیننم
...دستشو دور کمرم حلقه کرد و بردم تو بغلش
نمیتونستم چیزی بگم...یه کم درد داشتم...سرمو
گذاشت رو سینشطوری کهچونش دقیقا باال سرم
....بود
..خوبی عزیزم؟_
+..
....سرمو تکون دادم
...انقدر خسته شده بودم فقط خوابیدم
صبح بیدار شدم و دیدم کنارم نیست...یه قرص
....رو استول بغل تخت دیدم
.....بلند شدم
...فاک..دلم+
همونجوری رفتم یه دوش گرفتم و یکم دلمو
..ماساژ دادم
اومدم بیرون موهامو خشک کردم....یه هودی
....کوتاه مشکی ساده پوشیدم و یه شلوار مشکی
...هوا فاکینگ سرد بود
...موهاموبا سشوار خشک کردم
...ساعت 10و نیم صبح بود
....دیدم آنا داره بهم زنگ میزنه
....لبخندی رو لبم اومد
...سالم عزیزم+
..خوبی ات شی؟&
خوبم...تو چطوری؟ ..پایان نامه تو خوب+
....دادی
...بد نبود&
..جونم کار داشتی؟+
...ات...میای پیشم؟..حوصلم سر میره...&
..چیزی شده؟+
...نه بابا....ناهار درست میکنم...بیا پیشم&
...میام عزیزم..میام...+
..بیا...فعالاا&
...خداحافظ+
....دمپایی های پشمیمو پوشیدم و رفتم پایین
..سلام عزیزم×
...سلام+
..سلام ات شی...#
مادر بچش!
...سلام عزیزم....+
....نشستم خیلییی کم صبحونه خوردم
پالرمو پوشیدم و با بوت های مشکی پاشنه دار
...رفتم
..مامانن..من میرم پیش آنا...ناهار نمیام+
...برو عزیزم×
سوار ماشین شدن و حرکت کردم سمت
...خونش
از سر راه شیرینی خریدم.. و جلوی آپارتمانش
...وایسادم
.......
...آنا بشینن...نمیخواد چیزی بیاری+
...چایی آوردم فقطططط&
....دستت درد نکنه+
..خب چخبر.... اونجا اذیت نمیشی&
...مکث کوتاهی کردم
...چرا نشم؟..خسته ام...خیلی+
..تهیونگ و دیدی تازگیا...&
..آره....۴ روز پیش دیدمش...حالتو میپرسید +
..عه؟&
...هوم...خب...از تو چخبر...+
دیروز زنگ زدم جواب ندادی....جونگی&
..اینجا بود...با اونپسر فرفریش
این پسر زندگی منههه...دلم براش تنگ+
...شده...شاید امشب بیان
....خیلی نازه&
آره...هر وقت میان به جونگی میگم...+
....بیارتش تو اتاقم
خجالت میکشم وقتی با اون دختره ببیننم
۶.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.