۵
۵_
ات:خب خوبه
ذهن ات:عاشق شدم رفت
رین:من گشنمههههههههه
ات:من غذا درست کردم
ران:خوبه *ناز کردن سر ات*
ات:*لبو
رین:میشه بریم غذا بخوریم
ماهی: بلند شین من الان غذا رو میارم
همه نشستن سره میز و ماهیرو غذا رو اورد
ران:یکم خورد*امممم خیلی خوشمزس
رین:اهوم*در حاله خوردن*دستپختت خوبه
ات:م... مرسی
ماهی:رژیمو میزارم کنار*خوردن
رین:تو که هیکلت خوبه چرا رژیم میگیری
ماهی:لبو*.. واقعا
رین:اهوم
۱۰دیقه دیگه
غذا رو تموم کردن و رفتن برای استراحت
ران و ات تو اتاق
ران:وای خیلی خستم
ات:بخاب
ران:توهم بیا بغلم
ات:خب..... باش *دراز کشیدن
ران:افرین بیبی *بغل کردن*
ذهن ات:یعنی تا یه ساعت باید همینجوری باشم تا ران بیدار شه......ولی خیلی هم بد نیست
ران:بیبی
ات:بله
ران:تا حالا کسی رو بوسیدی
ات:ن.. نه
ران:بوسیدن لبه ات*
ویو ات
وقتی بوسیدم اولش میخاستم ازش جدا شم ولی کم کم تحریک شدمو باهاش همکاری کردم
ویو ران
بعده چند ثانیه باهام همکاری کرد لباس خیلی نرم بود دلم نمیخواست ازش جدا شم ولی نفس کم اوردم
ران:جدا شدن*پس سینگل بودی
ات:اره
ران :خوبه... ولی از الان دیگه سینگل نیستی.
ات:اهوم
و تمام
ات:خب خوبه
ذهن ات:عاشق شدم رفت
رین:من گشنمههههههههه
ات:من غذا درست کردم
ران:خوبه *ناز کردن سر ات*
ات:*لبو
رین:میشه بریم غذا بخوریم
ماهی: بلند شین من الان غذا رو میارم
همه نشستن سره میز و ماهیرو غذا رو اورد
ران:یکم خورد*امممم خیلی خوشمزس
رین:اهوم*در حاله خوردن*دستپختت خوبه
ات:م... مرسی
ماهی:رژیمو میزارم کنار*خوردن
رین:تو که هیکلت خوبه چرا رژیم میگیری
ماهی:لبو*.. واقعا
رین:اهوم
۱۰دیقه دیگه
غذا رو تموم کردن و رفتن برای استراحت
ران و ات تو اتاق
ران:وای خیلی خستم
ات:بخاب
ران:توهم بیا بغلم
ات:خب..... باش *دراز کشیدن
ران:افرین بیبی *بغل کردن*
ذهن ات:یعنی تا یه ساعت باید همینجوری باشم تا ران بیدار شه......ولی خیلی هم بد نیست
ران:بیبی
ات:بله
ران:تا حالا کسی رو بوسیدی
ات:ن.. نه
ران:بوسیدن لبه ات*
ویو ات
وقتی بوسیدم اولش میخاستم ازش جدا شم ولی کم کم تحریک شدمو باهاش همکاری کردم
ویو ران
بعده چند ثانیه باهام همکاری کرد لباس خیلی نرم بود دلم نمیخواست ازش جدا شم ولی نفس کم اوردم
ران:جدا شدن*پس سینگل بودی
ات:اره
ران :خوبه... ولی از الان دیگه سینگل نیستی.
ات:اهوم
و تمام
۱.۶k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.