پارت ۱
پارت ۱
سلام من پارک ا.ت هستم ۳ساله با مین یونگی ازدواج کردم و ۲۴ سالمه
ا.ت ویو
یونگی امروز کلی کار داشت دلم واسش تنگ شده بود ... پس تصمیم گرفتم که برم پیشش یکم از غذای مورد علاقش براش درست کردم و رفتم لباس پوشیدم ..... سوار ماشین شدم
و رفتم پیش یونگی.......رفتم داخل و بهش سلام کردم
+سلام عزیزم
-سلام ا.ت(سرد )
+ (فهمیدم باهام سرده ولی فکر کردم که به خاطر کارشه) عزیزم برات غذای مورد علاقت رو آوردم
-باشه حالا برو
+خدافظ (کمی بغض)
نمیدونم یونگی چرا اینجوری شده
که دیدم اومد بیرون ...قایم شدم ببینم چیکار میکنه ... غذا هایی که درست کردم رو انداخت دور خیلی ناراحت شدم
رفتم سمت خونه .... خیلی حالم بد بود .. داشتم به این نتیجه میرسیدم که یونگی ازم خسته شده ....
شرط
۲۳۳ لایک
(شوخی کردم 🤣)
۵تا لایک
سلام من پارک ا.ت هستم ۳ساله با مین یونگی ازدواج کردم و ۲۴ سالمه
ا.ت ویو
یونگی امروز کلی کار داشت دلم واسش تنگ شده بود ... پس تصمیم گرفتم که برم پیشش یکم از غذای مورد علاقش براش درست کردم و رفتم لباس پوشیدم ..... سوار ماشین شدم
و رفتم پیش یونگی.......رفتم داخل و بهش سلام کردم
+سلام عزیزم
-سلام ا.ت(سرد )
+ (فهمیدم باهام سرده ولی فکر کردم که به خاطر کارشه) عزیزم برات غذای مورد علاقت رو آوردم
-باشه حالا برو
+خدافظ (کمی بغض)
نمیدونم یونگی چرا اینجوری شده
که دیدم اومد بیرون ...قایم شدم ببینم چیکار میکنه ... غذا هایی که درست کردم رو انداخت دور خیلی ناراحت شدم
رفتم سمت خونه .... خیلی حالم بد بود .. داشتم به این نتیجه میرسیدم که یونگی ازم خسته شده ....
شرط
۲۳۳ لایک
(شوخی کردم 🤣)
۵تا لایک
۴.۶k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.