پارت 38
پارت 38
ویو نویسنده
تا اینکه همشون مست شدن ولی ته هنوز کمی هوشیار بود کوک خواست لیوان هفتم رو هم بخوره که یکی دستش رو گرفت و لیوان رو از دستش کشید و ابجو رو خورد وقتی برگشت دید ی پسر دیگست که وونم مست بود پسر دست کوک رو گرفت و گفت
پسره. بیب میای بریم خوشگذرونی؟(مست)
کوک. تو کی هستی؟(مست)
پسره. ددی بیبــ...(یکی با مشت کوبوند تو صورتش)
ته. یک بار دیگه فقط یک بار دیگه رو اموال من اسم بزاری تیکه تیکت میکنم
پسره. واقعا فکر کردی کی هستی که منو میزنی؟ ها؟
ته. کیم تهیونگ
پسره.(خشکش زد)
ته. الو بیا اینجا کارت دارم
بعد اینکه ته تلفن رو قطع کرد یکی از بادیگاردای عمارتش اومد تو بار
ته. این حرومزاده رو ببر عمارت تا بیام
کوک. ته ته
ته. ...
کوک. تهیونگ
ته. ...
کوک. ببر کوچولو
ته. ...
کوک. ددی
ته. جانم
کوک. بریم خوشگذرونی
ته بعد شنیدن این حرف کوک بلندش کرد و بردش تو یکی از اتاقا و...
ادامه در کامنت ها👇🏻
ویو نویسنده
تا اینکه همشون مست شدن ولی ته هنوز کمی هوشیار بود کوک خواست لیوان هفتم رو هم بخوره که یکی دستش رو گرفت و لیوان رو از دستش کشید و ابجو رو خورد وقتی برگشت دید ی پسر دیگست که وونم مست بود پسر دست کوک رو گرفت و گفت
پسره. بیب میای بریم خوشگذرونی؟(مست)
کوک. تو کی هستی؟(مست)
پسره. ددی بیبــ...(یکی با مشت کوبوند تو صورتش)
ته. یک بار دیگه فقط یک بار دیگه رو اموال من اسم بزاری تیکه تیکت میکنم
پسره. واقعا فکر کردی کی هستی که منو میزنی؟ ها؟
ته. کیم تهیونگ
پسره.(خشکش زد)
ته. الو بیا اینجا کارت دارم
بعد اینکه ته تلفن رو قطع کرد یکی از بادیگاردای عمارتش اومد تو بار
ته. این حرومزاده رو ببر عمارت تا بیام
کوک. ته ته
ته. ...
کوک. تهیونگ
ته. ...
کوک. ببر کوچولو
ته. ...
کوک. ددی
ته. جانم
کوک. بریم خوشگذرونی
ته بعد شنیدن این حرف کوک بلندش کرد و بردش تو یکی از اتاقا و...
ادامه در کامنت ها👇🏻
۱۰.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.